سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
شهرستان مشگین شهر

ـ امثال و حکم(مثل‌لر یا آتالار سؤزی)

«مثل‌لر یا آتالار سؤزی» (کلام حکمت آمیز نیاکان) به مثابه مینیاتوری است که چکیدة شناخت‌ها و تجربیات انسان‌ها - در زمان‌های گذشته- با دقت بی‌نظیری در آن ترسیم گردیده است. مثل‌ها که باید از قدیمی‌ترین نمونه‌های ادبیات شفاهی به حساب آورده شوند به منزلة وسایلی هستند که دانایی و فلسفه انسان‌ها و نیز تجربیات و مشاهدات آنان را در طول اعصار، در خود ضبط کرده و به نسل‌های بعدی منتقل می‌نمایند.

امثال و حکم، الزاماً در قالب جملاتی بیان می‌شود که ساده فهم باشد و بتوان فوراً به هدف آن‌ها پی برد؛ بعلاوه برای بیان مطلب از کمترین کلمات ممکن استفاده می‌شود و در این جملات کوتاه و ساده از اموری عینی و ملموس برای تمام انسان‌ها سخن رانده می‌شود. با شایع شدن این جملات در سطحی وسیع میان مردم و بر اثر کثرت استعمال، مثل‌ها در محدودة زبان تثبیت گردیده و بر وسعت و نفوذ زبان می‌افزاید.

در میان انواع مختلف ادبیات شفاهی کاربرد مثل نسبت به سایر انواع فولکور بسیار گسترده بوده و به هنگام سخن گفتن و در هر شرایطی، برای اینکه قدرت نفوذ بیشتری به کلام داده شود یا برای جلوگیری از زیاده‌روی در کلام، از امثال و حکم استفاده می‌گردد.

مثل‌ها اغلب در جریان یک حادثه یا واقعه آفریده می‌شوند و از این رو همراه هر مثل، داستانی نیز نقل می‌شود. ولی به مرور زمان این داستان‌ها معمولاً به فراموشی سپرده شده و تنها خود مثل‌ها در اذهان باقی مانده است؛ به عنوان مثال می‌گویند که روزی بزی خطاب به گوسفندی گفت که تو هم مقداری جنب و جوش از خودت نشان بده. من همیشه در جلو گله راه رفته و برگ و گل علف‌ها را می‌خورم ولی تو عقب می‌مانی و تنها ساقه و ریشه علف‌ها برایت باقی می‌ماند. گوسفند در جواب بز می‌گوید: «بو قدر اوتلاییبسان، هانی بس قویروغون؟» (این همه چریدی پس دمبه‌ات کو؟) امروزه چه بسا این مثل به کار می‌رود و ممکن است کسی از این مثل به مناسبتی استفاده کند ولی از ماجرای اصلی و داستان آن اطلاعی نداشته باشد.

 چند نمونه از آتالار سؤزی:

  ائلین گوجو، سئلین گوجو (قدرت ایل مثل قدرت سیل است)

در زمینه نیرومندی کار جمعی بیان می‌شود

 ایشله ین دمیری، پاس باسماز (آهنی که کار کند زنگ نمی‌زند)

در زمینه ارزشمندی کار کردن بیان می‌شود

 تاری داغینا باخار، قار وئرر  (خداون به هر کسی متناسب با  ظرفیتش روزی می‌دهد) 

ـ نغمه‌ها (سایالار، لای‌لای‌لار، قوشماجالار)

اشعار و نغمه‌ها در ادبیات شفاهی آذربایجان و اردبیل از قدیمی‌ترین نوع ادبیات به حساب می‌آیند. در این اشعار که نمایانگر زندگانی، معیشت، جهان‌بینی و اعتقادات مردم می‌باشد. بنا به زندگی کشاورزی، معمولاً ابزار‌ها و نیرو‌ی مولد مورد توصیف فراوان قرار گرفته‌اند که از میان آن‌ها می‌توان به  آب، آتش، آسمان، اسب و ... اشاره نمود.

 

الف- سایالار

از کلمه «سایا» تعابیر مختلفی به عمل آمده است عده‌ای از این کلمه معنای مجازی «حمایت» برخی معنای « نیکی» و برخی نیز معنای «نغمه» را در نظر گرفته‌اند. اما با توجه به محتوای «سایا‌ها» باید از آن به «سرود ستایش» تعبیر نمود.

سایا‌ها برجسته‌ترین شکل ادبیات چوپانی را تشکیل می‌دهند و موضوع اساسی آن تعریف و توصیف حیوانات، به ویژه گوسفند و بز می‌باشد برخی از سایا‌ها هم در وصف و رثای خود چوپان گفته می‌شود.

                                                                

ترجمه فارسی                                       نمونه‌ای از یک «سایا»                  

گوسفندان از کوه و کمر پایین آمدند                   داغلاردان یئندی قویون

از پیچ و خم‌ها و گردنه‌ها گذشتند                      دولاندی، یئندی‌قویون

شیر و خامه‌ات را زیاد کن (گله گوسفند)              سود، قایماغی بول ائیله

      و روستائیان را شاد و مسرور کن                      سئویندیر کندی، قویون

 

ب- لالایی

«لالایی‌ها» مجموعه‌ای از انسانی‌ترین و لطیف‌ترین اشعار موجود در ادبیات شفاهی را تشکیل می‌دهند. این اشعار توسط مادران یا مادر‌بزرگ‌ها برای خواب نمودن اطفال خوانده می‌شود. تجزیه و تحلیل «لالایی‌ها» برخی از ویژگی‌های روانی- اجتماعی انسان‌ها را درون شبکه روابط خانوادگی قرار می‌دهد. بدین صورت که در خانواده‌های گسترده- در گذشته- وجود فرزند بسیار مورد توجه بوده است و از هر عروسی که به خانه بخت قدم می‌گذاشت انتظار می‌رفت که صاحب فرزندان متعددی بشود تا بدین وسیله قوام اقتصادی خانواده را که مستلزم نیروی کار فراوان بود تضمین نماید. بنابرین، ارزش و اهمت کودک سبب می‌شد که مادران همواره در آرزوی داشتن بچه‌های زیاد و بزرگ شدن و قد کشیدن آن‌ها باشند. و «لالایی‌ها» یا «نازلامالار» در واقع اشعاریست که نشان دهنده احساسات لطیف مادری و آرزو‌های او می‌باشد.

                                                        

نمونه‌ای ‌از یک«لالایی» یا «نازلاما»

بالاما قوربان سئرچه‌لر

بالام هاچان دیرچه‌لر

بالاما قوربان اینکلر

بالام هاچان ایمکلر

بالاما قوربان ایلانلار

بالام هاچان دیل آنلار

بالاما قوربان بیزولار

بالام هاچان دوز اوینار

 

ج- منظومه‌ها (قوشماجالار)

«قوشماجالار» اولین شعر‌هایی هستند که کودکان یاد می‌گیرند و اغلب به صورت دسته جمعی می‌خوانند و معمولاً منظومه‌ها، ریتمیک بوده و مصراع‌های آن‌ها کوتاه هستند و همین خصوصیات باعث می‌گرددکه زودتر به خاطر سپرده شوند. همچنین موضوعات قوشماجا، اغلب ساده و به آسانی قابل درک می‌باشد اما در هر خلال این منظومه‌های ساده، نکات قابل توجهی نیز وجود دارد که ناشی از شرایط عینی زندگانی می‌باشد به این ترتیب در قوشماجالار، اولین گام‌ها برای آشنا گردانیدن کودکان با واقعیات زندگی برداشته می‌شود. 

نمونه‌ای از یک «قوشماجا»

اوشودوم آی اوشودوم، داغدان آلما داشیدیم، آلماجیمی آلدیلار، منی یولا سالدیلار، من یولومنان بئزارام، درین قویو قازارام، درین قویو، بئش کئچی، بئشی ده ائرکک کئچی، ائرکک قازاندا قاینار، قنبر یانیندا اوینار، قنبر دگیل قمیش‌دی، بئش بارماغی گوموشدی، گوموشو وئردیم تا‌تا، تات منه داری وئردی، دارینی سپدیم قوشا، قوش منه قاناد وئردی، قانادلاندیم اوچماغا، حاق قاپیسین آچماغا، حاق قاپیسی کیلیدلی، وئردیم کیلیدی سیندی، کیلید دوه بوینوندا، دوه گیلان یولوندا، گیلان یولو سر‌به‌سر، ایچینده مئیمون گزر، مئیمونون بالالاری، منی گؤرجک آغلادی، تومانینا قیغلادی، تومانی دلیک دلیک، قورباغا بؤلوک بؤلوک، قورباغانی هاخلادیلار، هوخلادیلار، حسن بیگه ساخلادیلار، حسن بیگین نه‌یی ‌وار، چاققیر چوققور چایی وار، اللی باتمان یانی وار

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:26 عصر ::  نویسنده : داود مینایی

ادبیات شفاهی که گاهی ادبیات قومی و گاهی نیز ادبیات زبانی خوانده می‌شود، مجموعه‌ای از لطیف‌ترین و دلنشین‌ترین آفریده‌های مردم را دربر می‌گیرد. این نوع از ادبیات دارای چند خصوصیت بارز می‌باشد که اولین آن همانا شفاهی بودن آن است به این معنی که سینه‌های مردم، مطمئن‌ترین وسیله ثبت و ضبط آن و زبان آنان تنها وسیلة انتقال مضمون خلق شدة آن نوع ادبی می‌باشد. دومین خصوصیات یا ویژگی ادبیات شفاهی، وابسته بودن آن به یک روحیة جمعی است در این مفهوم که زادة اندیشه شخص واحدی نیست، بلکه تخم آن در میان جامعه و توسط افراد جامعه کاشته شده و بوسیله آنها آبیاری می‌شود. اگر هم برخی از نمونه‌های ادبیا‌ت شفاهی محصول اندیشة فرد واحدی باشد بتدریج در میان سایر آفریده‌های مردم دگرگون شده و شخص مذکور بدست فراموشی سپرده می‌شود.

خصوصیت دیگر ادبیات شفاهی مردمی بودن محتوای آن است بدین ترتیب که محتوای ادبیات شفاهی از واقعیات زندگی مردم جدا نبوده و این محتوی در خدمت بیان احساسات، آرزوها و گرایشات مردم می‌باشد و به همین خاطر است که این نوع از ادبیات هرگز با واقعیت‌ها قطع رابطه نکرده و واقعگرا می‌ماند. همچنین زبان ادبیات شفاهی، زبان ساده و بی‌پیرایة مردم است و این سادگی باعث می‌شود که هدف قابل دسترس‌تر باشد و روی همین اصل افسانه‌ها و ترانه‌های مردم ساده و بی‌پیرایه و زود فهم هستند.

ـ دوبیتی‌ها یا بایاتیلار

بایاتی یکی از پربارترین شاخه‌های ادبیات شفاهی مردم آذربایجان را تشکیل می‌دهد و وجه تسمیة آن به اینصورت است که «بایات» نام توتم یکی از قبایل اتحادیه طوایف اوغوز (قبایل چادرنشین ترک در ایران) بود و بایاتی به شعر مخصوصی که در توصیف «بایات» خوانده می‌شود اطلاق می‌گشت. با گذشت زمان- همگام با تحول فکری انسان‌ها- و تضعیف اعتقادات توتمی، بایاتی به عنوان یک قالب شعری مورد استفادة سرایندگان گمنام مردم قرار می‌گیرد.

بایاتی‌ها در قالب فشرده و منسجم، افکار و معانی عمیق اجتماعی و اخلاقی و ... را در بر می‌گیرد. هر بایاتی مرکب از چهار مصرع می‌باشد که بر اساس وزن هجایی سروده شده است. هر مصرع بایاتی از هفت هجا تشکیل یافته و مصرع‌های اول و دوم و چهارم هم قافیه بوده ولی مصرع سوم از نظر قافیه آزاد می‌باشد. همچنین دو مصرع اول و دوم بایاتی به عنوان درآمدی محسوب می‌شود و مضمون اصلی تنها در دو مصرع آخر بیان می‌گردد. زبان بایاتی زبان ساده و بی‌تکلف مردم است و تشبیهات دور از ذهن در بایاتی به چشم نمی‌خورد و از صنایع لفظی تنها جناس در اغلب بایاتی‌ها بکار می‌رود.

                                    (نمونه‌ای از بایاتی)

                                    عزیزیم باغدا دارا

                                آچ زولفونی باغدا دارا

                                 بولبولو گولدن اؤترو

                                  چکیبلر باغدا دارا

 

ـ چیستان‌ها یا تاپماجالار

«تاپماجا»، عبارت از پرسشی است، مرکب از یک یا چند جمله که بصورت کنایه‌ای و گاه استعاره‌ای ارائه می‌شود. به این معنا که نکات و علائمی چند از کیفیات یا خواص شیء یا مفهومی، در قالب تشبیهات و استعارات بیان می‌گردد و پاسخگو با تفسیر آن نکات و علائم - به کمک ذهن و حواس - می‌کوشد تا شیء یا مفهوم مورد نظر را دریابد.

 

 نمونه‌ای از تاپماجا                           (ترجمه فارسی)

ایکی کورکوم وار                            دو تا پوستین دارم

اون قارداشا چاتار                            که ده برادر آن را به تن می‌کنند

بونو کیم تاپار؟                               چه کسی می‌تواند آن را بیابد؟

جواب: الجک                                  جواب: دستکش پشمی

گفتنی است که در دوره‌های گذشته و در جریان فرهنگ پذیری نسل جوان، تاپماجا، نقش مهمی داشته است و مادران که زمانی با خواندن لالایی، برای خواب کردن بچه‌های خود می‌کوشیدند در مراحل بعدی با طرح تاپماجاهای مناسب به تربیت فکری آنها می‌پرداختند و از این طریق قدرت تفکرشان را وسعت بخشیده و آنها را در شناخت محیط طبیعی و زندگی و نیز عوامل و ابراز آنها کمک می‌نموده‌اند.

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:23 عصر ::  نویسنده : داود مینایی

ـ قصه‌های فولکوریک یا ناغیل‌لار

«ناغیل‌لار» یا قصه‌ها یکی از پربارترین شاخه‌های ادبیات شفاهی مدرن آذربایجان و اردبیل را تشکیل می‌دهد و مردم این دیار همانند سایر اقوام در طول قرن‌ها حیات اجتماعی خود، قصه‌های فراوانی را آفریده‌اند و در این شاخه از ادبیات شفاهی آنها، شرایط تاریخی حاکم، خصوصیات قومی و مکانی حوادث و وقایع اجتماعی و... بصورتی خود‌آگاه یا ناخود‌آگاه، بوضوح در این قصه‌ها انعکاس یافته است. بطوریکه قصه‌ها، تصاویر برجسته‌ای از زندگی مردم، جهان بینی، مناسبات اجتماعی، آرمان‌ها، مبارزاتشان و نیز ایمان آنها به بازسازی فردایی بهتر را در اختیار ما قرار می‌دهد.

قصه‌های فولکوریک موجود در ادبیات شفاهی منطقه را کلاًً به چهار گروه یا طبقه می‌توان تقسیم کرد.

1- قصه‌های سحرآمیز 2- قصه‌های حیوانات 3- قصه‌های تاریخی 4- قصه‌های مربوط به زندگی عادی مردم

ذیلاً نمونه‌ای از یک قصة تاریخی با ترجمه فارسی آن و به صورتی بسیار چکیده و خلاصه شده آورده می‌شود:

 

«کئچللرین محکمه‌سی» یا «دادرسی کچل‌ها»

شخصی تهی‌دست از دست برادر ثروتمند و زورگوی خود، نزد شاه می‌رود و از وی شکایت می‌کند، موقعیت اجتماعی برادر ثروتمند باعث می‌شود که شاه بدون بازپرسی‌های لازم وی را تبرئه نماید. پخش شدن جریان این محاکمه در سطح شهر، اذهان مردم را می‌آشوبد و در این میان تنی چند از کچل‌ها دور هم جمع شده و دادگاهی را تشکیل می‌دهند و از شاه نیز برای تماشای جریان دادرسی واقعی دعوت به عمل می‌آورند. در دادگاه کچل‌، جریان شکایت برادر فقیر مطرح می‌شود و پس از یک محاکمه طولانی، حقیقت ماجرا روشن شده و باطل بودن رای دادرسی شاه ثابت می‌شود. بدین ترتیب دادگاه کچل‌ها برادر ثروتمند را محکوم کرده و برادر فقیر را محق می‌شناسد. دراین دادگاه کچل‌ها خطاب به شاه می‌گویند که دادگاه واقعی باید این‌طور که دیدی باشد توچه می‌دانی که دادگاه و محکمه یعنی چه ؟! («کچل» در ادبیات ترکی آذربایجانی غالباً شخصیتی رند و نکته سنج دارد).

اسامی تعدادی از قصه‌های معروف اردبیل عبارتند از: ملک ممد، قصه شاه عباس، صیاد اوغلی ممد، بایرام بقال، سلیم جواهر فروش، حسن کچل، داش دمیر، شاه اسماعیل، اوچ باجی، ملک جمشید، آقا نظر، ابیل کیشی، شنگولوم، قوققولی‌قو، بیردنه بیستی تاپمیشام، قاچاق نبی، کور اوغلی، اصلی و کرم، بیدلی بیدان، جورتدان و ...

 

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:23 عصر ::  نویسنده : داود مینایی

آب های معدنی شهرستان مشگین شهر

آبگرم شابیل

آبگرم شابیل، در بلندی پیش کوههای سبلان قرارگرفته است. آب از زیر تپه‌ای بیرون می‌آید و در حوض بزرگی می ریزد. این آب، گرمابه شاهسون‌هایی است، که در پیرامون آن به سر می‌برند، در کنار آب شابیل ، چشمه کوچک ترش مزه‌ای وجود دارد، که اسید کربنیک دارد. این آب را برای دردپا و کمر درد سودمند دانسته‌اند.

 ایلاندو سویی

چشمه ایلاندو سویی/ آب ایلان دو/ دودو، در ته دره‌ای، در جنوب مشکین‌شهر قرار دارد. آب چشمه از سوراخهای بین صخره‌ها، از دو شکاف بیرون می‌ریزد. یکی آب گرم 37 درجه و دیگری آب خنک است. این آب، املاحی دارد، که صابون  کف نمی‌کند.

معروف است چشمه ایلاندو به اندازه‌ای شفابخش است، که مارهای ساوالان برای درمان زخم‌هایشان، به سوی چشمه آمده و خود را در آب آن انداخته و شناکنان باز می‌گردند.

آبدهی این چشمه در حدود 3 لیتر در ثانیه بوده و در ردیف آبهای معدنی کلروسولفاته و بی‌کربناته گازدار گرم است. با در نظر گرفتن یکسان بودن هدایت الکتریکی، « PH» و درجه حرارت آب در حوض ایلاندو یکی است.

درجه حرارت آب در سرچشمه با کاغذ اندیکاتور و اونیورسال 6، هدایت الکتریکی آب در سرچشمه برای 20 درجه حرارت، 1 هزار و 900 و به رنگ زلال و بیرنگ و بدون بو بوده، مزه‌اش کمی شور و گیرنده است.

چشمه قینرجه

چشمه معدنی قینرجه/ چشمه جوشان در باختر چشمه موئیل، در سوی راست بستر رود کوچک قینرجه‌چای قرارگرفته و آب آن بسیارگرم و سوزان است. آب گرم این چشمه، تخم مرغ را در 3 دقیقه می‌پزد. برای جلوگیری از خطر آب جوشان، برروی سرچشمه آن ،شبکه فلزی کار گذاشته‌اند. برای این که از حرارت آب کم کرده تا قابل شنا کردن و حمام گرفتن باشد، باریکه‌ای از آب چشمه را با رود سرد سبلان آمیخته و در استخری جمع می‌کنند. این آب 2 یا 3 چشمه دارد و بانوان شاهسون برای شستن پوشاک، کنار آن گرد می‌آیند. آب پس از خروج از زمین، پس از چند متر به رودخانه می‌ریزد و آثار اکسید آهن در سطح پراکندگی جریان آب دیده می‌شود. روی این رسوبها ، آلگو باکتری سیانو فیسه رشد کرده‌اند.

آبدهی چشمه قینرجه در حدود 10 لیتر درثانیه است. این آب در ردیف آبهای کلروره، هیپوتونیک گازدار و خیلی گرم است.

چشمه آب زلال، بی‌رنگ و بی بو و اندکی شور است. درجه حرارت آب قینرجه 80 درجه، بلندی محل چشمه از سطح دریا،1 هزارو 990 متر، «PH» در سرچشمه 6/6 و هدایت الکتریکی آن ، 6 هزار و 300 گازکربنیک آزاد در سرچشمه 29 میلی‌گرم است.

 قوتورسویی

چشمه قوتورسویی/ آب جرب، در 60 کیلومتری جاده اردبیل - مشکین شهر، در 24 کیلومتری روستای لاهرود قراردارد و بلندی چشمه از سطح دریا 2 هزار و 300 متر است.

آب این چشمه از زیرکوه سبز رنگی سرشناس به گوگردلی داغ/ کوه گوگرد خارج می‌شود. همان کوه کبریت، که در افسانه‌های جادویی گفته‌اند و از چند کیلومتر مانده به این محل ، بوی گوگرد و هیدروژن سولفوره در هوا پخش است. مردم از شستن پوشاک در آب معدنی قوتورسویی خودداری کرده، می‌گویند لباس سوراخ می‌شود. آب چشمه پس از خروج از زمین و گذشتن از کانالی، حوض کم ژرفایی را بوجود می‌آورد، که پیرامون آن با سنگ پوشیده است.

مردم در آن حمام می‌گیرند. درجه حرارت آب درحوض و نزدیک سرچشمه 41 درجه و هدایت الکتریکی آب برای 20 درجه حرارت 1 هزارو 700 می‌باشد. این آب در ردیف آبهای معدنی سولفانه کلسیک و گوگرد خیلی گرم است، که آثار اسید سولفوریک آزاد دارد.

ملک سویی

چشمه ملک/ ملک‌سویی ، بالاتر از موئیل قرار گرفته و استخری در حدود 4 مترمربع و ژرفای 10 سانتیمتر دارد. آب را با ظرفی برداشته و خود را می‌شویند. آب این چشمه برای درمان رماتیسم و درد دست و پا کاربرد دارد.

 موئیل سویی

چشمه موئیل‌سویی، در روستای موئیل، در 2.5 کیلومتری دو راهی آب معدنی ایلاندو قراردارد. این آب در مسیر خود، ته نشستی از مس برجای می‌گذارد. پیرامون حوض را دیوار کشیده‌اند. آب این چشمه، گرمتراز چشمه شابیل بوده، روزها مردان حمام می‌کنند و شبها بانوان از آن استفاده می نمایند.

آبدهی چشمه در حدود 2 لیتر در ثانیه بوده و در ردیف آبهای معدنی سولفاته‌کلسیک و آهن‌دار گرم است. درجه حرارت آب در سرچشمه 46 درجه ، بلندی چشمه از سطح دریا 2 هزار و 90 متر، « PH » آب در سرچشمه 4.5 ، هدایت الکتریکی آن برای 20 درجه حرارت ، 1 هزار، بیرنگ و زلال بوده، بو ندارد و کمی شور است.

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:21 عصر ::  نویسنده : داود مینایی

باغات میوه

مشگین‌شهر علاوه بر جاذبه‌های فراوان تاریخی و طبیعی، از نظر داشتن باغات میوه و نیز محصولات ممتاز آن نیز اشتهار دارد. سیب لبنانی که در این شهر بعمل میاید یکی از محصولاتی است که در نوع خود در سطح کشور رتبه ممتاز را دارا میباشد. محصول مهم و معروف دیگر این منطقه که بنام خود مشگین معروف میباشد، انگور مشگین است که همه ساله در سطح وسیعی مورد کشت و بهره‌برداری قرار میگیرد.

مساحت زیر کشت باغات سیب این شهر در چند سال گذشته رقمی حدود 6000 هکتار و در مورد باغات انگور، 2000 هکتار و سایر محصولات مانند هلو و سایر میوه‌ها 3000 هکتار بوده است.این باغات علاوه بر جنبه اقتصادی، مناظر بسیار زیبا و دلنشینی را در اطراف شهرستان مشگین‌شهر بوجود آورده که خود بعنوان یک منطقه توریستی بشمار میرود.

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:20 عصر ::  نویسنده : داود مینایی

آداب و سنن مردم اردبیل در عید نوروز

عید نوروز یکی از اعیاد ملی و باستانی مردم ایران می‌باشد که از نظر وسعت برگزاری مراسم، حالت منحصر به فرد نسبت به سایر اعیاد دارد. با اتمام فصل زمستان و سال کهنه، همه اهالی در وجود خودش نوعی تحول و دگرگونی احساس می‌کنند که این امر همگام در ارتباط با تحول طبیعت و ناشی از آن است. این عید در میان ترکان به «یئنی گون» معروف بوده است.در اردبیل استقبال از مراسم عید نوروز، معمولاً پس از پایان چله کوچک زمستان و آغاز اسفند ماه «بایرام‌آیی» شروع می‌شود. در گذشته نه چندان دور ظاهر شدن افرادی به نام «تکم‌چی» در کوی و برزن شهر و روستاهای اردبیل در این ماه پیام‌آور ورود سال جدید و آغاز مراسم عید نوروز بود.«تکم‌چی‌»ها تقریباً یک ماه مانده به عید به در خانه‌ها آمده و با به حرکت درآوردن اسبابی به نام «تکم» و خواندن تصنیف‌های شاد رسیدن بهار را نوید می‌دادند. اهالی نیز  نسبت به آنها با مهربانی رفتار نموده و به قدر امکان هدایایی به آنها می‌دادند.

تاریخ پیدایش «تکم» و وجه تسمیه آن ناپیداست. برخی آن را کلمه «تکه» - که در بعضی از نقاط آذربایجان به معنی بز نر به کار می‌رود- و ضمیر ملکی «م»، مرکب می‌دانند.

«تکم» شیطانکی بود که به شکل حیوان چهاردست و پا از چوب ساخته می‌شد. طول آن تقریباً 25 سانتیمتر و دست‌ها و پاهایش متناسب با این بدن و قابل حرکت بود. آن را با پارچه‌های رنگارنگ و تکه‌های آینه به طرز زیبایی می‌‌آراستند و در زیر شکم و انتهای آن چوب نازکی متصل می‌ساختند. این چوب از سوراخی که در وسط صفحه تخته‌ای تعبیه شده بود می‌گذشت و به آسانی بر روی تخته بالا و پایین می‌رفت.

تکم‌چی یا صاحب تکم، صفحه تخته را به طور افقی در یک دست نگه می‌داشت و با دست دیگر انتهای چوبی را که تکم بر آن نصب شده بود بالا و پایین می‌برد و بدین طریق مجسمه چوبی در روی تخته به حرکت درمی‌آمد و دست‌ها و پاها با برخورد به آن تخته صدایی را به وجود می‌آورد که چون ریتم و آهنگ مخصوصی داشت مثل صدای ضرب برای شنونده خوشایند می‌نمود. تکم‌چی با این حرکت دست و آهنگ و صدای تخته، آوازها و تصنیف‌هایی نیز می‌خواند. چون تکم مخصوص عید نوروز بود تصانیف و آوازها نیز همواره درباره بهار و عید سروده می‌شد و جنبه بشاراتی برای به پایان رسیدن زمستان و آمدن بهار داشت. مطلع آنها غالباً چنین بود:

بهار آمد بهار آمد خوش آمد      سیزون بو تازه بایراموز مبارک

گفتنی است که در گذشته‌های بسیار دور، مردم آذربایجان برای گذراندن زمستان سخت، آن را به چله‌هایی تقسیم‌بندی کرده و وجه تسمیه‌هایی برای هریک از تقسیمات زمانی ساخته و پرداخته‌اند.

در شب یلدا چله که مدت آن چهل روز می‌باشد و پس از چله بزرگ آغاز می‌شود، سوز و سردی هوا در آن به میزان چله کوچک که مدت آن 20 روز می‌باشد و پس از چله بزرگ آغاز می‌شود نیست. به طوریکه در باورهای عامیانه مردم گفته می‌شود که چله کوچک به چله بزرگ طعنه زده و به او می‌گوید:

حیف عمروم آزیدی، منیم دالیم یازیدی، گلینی گرده ک‌ده، اوشاغی بلکده بوغاردم.

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:20 عصر ::  نویسنده : داود مینایی

پارک جنگلی

این پارک از جمله جاهای بسیار باصفا و دیدنی و محلی مناسب برای گردش و تفریح می‌باشد. در کناره غربی رود خیاوچای و به موازات آن در حدود 3 کیلومتر طول دارد و عرض خیابان آن 4 متر است. وجود قهوه‌خانه‌های سنتی و بی آرایش و طبیعی از مشخصه این پارک می‌باشد که هیچ یک از وسایلی که در پارکهای معمولی وجود دارد در آن دیده نمی‌شود و در یک کلام، پارک طبیعت است. این پارک در بالادست رودخانه خیاوچای قراردارد. درپایین و بالای پارک، 5 رشته نهر که مخصوص روستاهای اطراف است به موازات خیابان و در دو اطراف آن (خیابان)دیده می‌شود، این پارک پوشیده از چمنزارها و انواع درختان جنگلی و اهلی می باشد.

وجود میوه‌های گوناگون، صدای دلنشین نهرها و جریان آب سیل‌آسای خیاوچای و زمزمه‌های بلبلان طبیعت همراه با نسیم محلی، گل‌گونه هر رهگذر را نوازش می‌دهد. ضمنا آن طرف رودخانه خیاوچای نیز آسفالت کاری تا ورودی مشکین شهر ادامه داشته و در انتهای این راه آسفالته (ورودی شهر) یک پارک کوچک که انواع وسایل تفریحی درآن وجود دارد، ساخته شده است و همچنین  آبنمای جالبی که اخیرا در این ورودی ساخته شده، صدای دلنشین توجه هر رهگذر و مسافرین را مجذوب خود می‌کند.

این پارک معمولا شبانگاه هر روز و عصر روز پنجشنبه و جمعه محل استراحت و تفریحگاه اهالی منطقه می‌باشد و در ایام عید، خصوصا عید نوروز و سیزده‌بدر و عید قربان مملو از جمعیت می‌شود.

چنانچه گفته شد این پارک فاقد هتل و مسافرخانه و... می‌باشد و مسافرینی که دراینجا اقامت می‌کنند معمولا درچادر یا اگر در تابستان باشد درزیر درختان بزرگ جنگلی اتراق می‌کنند.

گسترش این پارک به طرف سبلان است و تا پلی که اخیرا در انتهای پایینی آن ساخته شده و راه ارتباطی مغان- مشکین است، گسترده خواهد شد.

به دلیل قرار گرفتن این پارک در مسیر حوزه آبخیز، خطر سیل هر زمان این پارک را تهدید می‌کند و بیشترین تخریبها نسبت به سالهای قبل مربوط به سیلی است که هر از چند گاهی در این پارک جاری می‌شود و سنگهای بزرگ را با خود به همراه می‌آورد.

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:19 عصر ::  نویسنده : داود مینایی

چهار شنبه سوری

بعضی از مردم استان، دو چهارشنبه مانده به چهارشنبه سوری را هم جزو چهارشنبه سوری به حساب می‌آورند و هر کدام از این سه چهارشنبه، نام ویژه‌ای دارد: نخستین چهارشنبه را « گلدوخ گرت‌دی » دومین چهارشنبه را «کُل چهارشنبه» و سومین چهارشنبه را که همان چهارشنبة آخر سال / چهارشنبه سوری است، «گُل‌چهارشنبه» گویند، در چهارشنبة دوم و سوم ، آتش روشن میکنند.

پیش از چهارشنبه سوری، مردان روستاها به شهر میروند و کوزة اینک‌ساغان، قاشق چوبی حنا و خشکبار میخرند. شب نخستین چهارشنبه سوری، همه پشت بام میروند و آتش روشن میکنند و از روی آن میپرند، سپس پائین آمده و شام را که بایستی پلو باشد میخورند. پس از شام سفرة چهارشنبه سوری را می‌گسترانند و درون آن خشکبار و تخم هندوانه و کدو بوداده و گندم برشته شده و تخم مرغ رنگ شده می‌گذارند. برای هر یک از بچه‌های خودشان و خویشاوندانشان هم یک دو لِکه، که ظرف سفالی کوچکی است میگذارند. در آخر شب سهمیه کودکان را از سفره برداشته و به آنان می‌دهند و به دستانشان حنا می‌گذارند.

جوانان به پشت به بام می‌روند و از سوراخ خانه طنابی آویزان می‌کنند تا به دست صاحبخانه برسد. به این کار «قورشاق ساللادی» می‌گویند. صاحب خانه کمی خوردنی به طناب میبندد و جوانی که در بالای خانه است، آنرا میکشد.

  

مراسم عروسی

یکی از مراسم بسیار جذاب، مربوط به عروسی‌ها است. این مراسم از زمانهای بسیار قدیم رواج دارد و با شادی و گرمی ویژه‌ای اجرا میشود. مراسم عروسی معمولا در فصل پائیز انجام میگیرد و از روز نشان کردن و نامزدی دختر آغاز میشود. ابتدا در خانة دختر نامزد شده ، نمایشهای فراوانی به راه می‌افتد. بیشتر اجراکنندگان این مراسم غالبا دختران هستند. آنها حتی نقش مردها را نیز ایفا می‌کنند. بعلاوه در نقش کسانی که در عروسی دخالت دارند نیز در‌ می‌آیند. مثلا در نقش مادر زن و پدر شوهر و عاقد و مانند آنها.

عروسی معمولا با خواندن سرودها و تصنیفها همراه است. این تصنیفهای زیبا و تغزلی و حتی طنزآلود، درواقع زینت بخش مجالس عروسی‌اند و همیشه به همراه موسیقی و  رقص اجرا می‌شوند.

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:19 عصر ::  نویسنده : داود مینایی

زبان در استان اردبیل

زبان امروزی ترکی که مردم آذربایجان ایران به آن صحبت می کنند، شاخه‌ای از خانواده بزرگ زبانهای ترکی"Turkic languages" است. خود این خانواده نیز در طبقه‌بندی زبانها، جزو زیرمجموعه آلتائی از گروه زبانهای اورال- آلتائیک Ural-Altaic شناخته میشود. از آنجا که اردبیل در طی ادوار تاریخی همواره جزو آذربایجان بوده، گروه‌بندی و سیر تاریخی زبان آن نیز از ترکی آذربایجانی تبعیت کرده است. به استثنای چند روستای کردنشین و طالشی در اطراف خلخال، زبان تمامی مردم استان اردبیل ترکی آذربایجانی است. اکراد به طور مهاجر در منطقه ساکن شده اند و طالشی‌ها نیز به طور تاریخی در حدفاصل گیلکها و ترکان آذربایجان زندگی میکنند.

خانواده زبانهای ترکی را میتوان از لحاظ جغرافیا، ساختار زبانی و سیر تاریخی مورد بررسی قرار داد. از منظر جغرافیا، زبان ترکی در گروههای زیر طبقه‌بندی میشود:

1)     گروه اوغوز (ترکی آذربایجانی، ترکی ترکیه یا عثمانی، ترکی ترکمنی، ترکی گاگاووز)

2)     گروه قبچاق (ترکی قاراقالپاق، ترکی قرقیزی، ترکی قازاق، ترکی آلتائی، ترکی نوقای)

3)     گروه بلغار (ترکی قازان، ترکی باشقیرد، ترکی قاراچی، ترکی قوموق، ترکی کارائیم)

4)     گروه کارلوق- اویغور (ترکی ازبکی، ترکی صاری اویغور، ترکی اویغور جدید، ترکی سالار)

5)     گروه اویغور- اوغوز (ترکی تووا، ترکی قاراقاش، ترکی خاکاس، ترکی شور، ترکی بارابین، ترکی چولیم)

6)     زبان چوواش

7)     زبان یاقوت

از منظر ساختار زبانی، ابتدا لازم به یادآوری است که زبانهای روی زمین به سه دسته تقسیم می شوند:

1)     زبانهای تک هجائی مثل چینی و تبتی

2)     زبانهی التصاقی یا پیوندی مثل ترکی، فنلاندی و مجاری

3)     زبانهای تحلیلی مثل عربی و فارسی

ترکی جزو زبانهای التصاقی (Agglutinative) شمرده می شود. ویژگی این ساختار ویژه زبانی آنست که به هنگام اضافه شدن  پسوندها، ریشه کلمه ثابت می ماند. در زبانهای التصاقی نه تنها ریشه افعال هنگام صرف شدن ثابت است، بلکه در تمام کلمات دیگر نیز هنگام افزوده شدن پسوند، اصل کلمه بی تغییر می ماند. فرق اساسی ترکی با زبانهای اروپائی یا هند و اروپائی از نظر ویژگیهای ساختمانی و نحو یا ترکیب کلام و ترتیب عناصر جمله است و ویژگی التصاقی و قانون هماهنگی اصوات در درجه دوم قرار دارد.

علاوه بر جنبه التصاقی یا پیوندی، سایر ویژگیهای عمومی زبانهای ترکی عبارتند از:

*      هماهنگی اصوات Vowel Harmony که کاملترین شکل آنرا در ترکی آذربایجانی میبینیم؛

*      توالی پیوندها،

*      کوتاهی صامت‌ها،

*      نبودن علامت جنس،

*      تنوع و نظم افعال.

از منظر سیر تاریخی نیز زبان ترکی به شش دورة 1- آلتائی، 2- پروتوتورک، 3- ترکی اولیه، 4- ترکی قدیم (اسکی تورکجه)، 5- ترکی میانه (اورتا تورکجه) و 6- ترکی جدید تقسیم میگردد. الفباهائی که در طی تاریخ مورد استفاده زبان ترکی بوده‌اند، در جدول ذیل آورده شده اند:

 به دلیل ثابت ماندن ریشه، خانواده زبانهای ترکی اشتراکات خیلی نزدیکی به یکدیگر نشان میدهند. این همانندی در عرصه آواشناسی، مورفولوژی (تحولات لغوی) و ساختار نحوی نمود می یابد. در بین این زبانها تنها زبانهای چوواش و یاقوت با دیگر خانواده زبانهای ترکی تفاوت قابل توجه دارند که این تفاوت نیز ناشی از جغرافیای خاص آنهاست(یاقوتها در شمال شرق سیبری و چوواشها در غرب ولگا در روسیه زندگی میکنند).

زبان ادبی یا کتابت ترکی آذربایجانی در گسترهء جغرافیائی کاشغر تا استانبول قابل فهم است. سیاحان اروپائی و روسی که در قرن نوزده به کشورهای خاورمیانه مسافرت کرده‌اند، می نویسند که ترکی آذربایجانی در تمام شرق نزدیک موقعیتی مشابه زبان فرانسه در اروپای غربی دارد.

 

 

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:18 عصر ::  نویسنده : داود مینایی

زندگی عشایری

 

وجود کوههای بلند مانند سبلان، تالش و بزغوش با دامنه‌‌های سرسبز (مراتع ییلاقی) و جلگه‌های وسیع مغان (مراتع قشلاقی) از قرنها پیش شرایط مساعدی را برای زندگی عشایری فراهم کرده‌است.

 عشایر این مناطق مردمانی سلحشور، ‌با‌ایمان و زحمتکش‌اند که در تامین فرآورده‌های دامی و صنایع دستی کشور و استان نقش قابل توجهی دارند. عشایر استان در قشلاق خود در مغان در خانه‌های ثابت به سر می‌برند اما چون به ییلاق که منطقه‌ای کوهستانی است می‌روند آلاچیق برپا میکنند. زمان کوچ و مدت قطعی اقامت آنها در ییلاق و قشلاق به اوضاع جوی ارتباط دارد ولی معمولا در نیمه‌ی اول بهار عازم ییلاق و در اواخر تابستان عازم بازگشت به قشلاق می‌شوند. روی هم رفته به علت شرایط آب و هوایی و طی مسافت، مدت اقامت عشایر در ییلاق کمتر از مدت اقامت آنها در قشلاق است.

محور فعالیتهای اقتصادی در جامعه‌ی عشایری دامداری است. از مهمترین فرآورده‌های دامی عشایر، گوشت قرمز، شیر و مواد لبنی است. متاسفانه در سالهای اخیر با توجه به تخریب گسترده مراتع و کاهش روزافزون سطح و بهره‌دهی آنها و خشکسالی‌های پی درپی، تامین غذای دامها به عنوان مهمترین و اساسی‌ترین مشکل عشایر در منطقه بروز کرده است. تولید صنایع دستی وابسته به فرآورده‌های دامی مانند گلیم، جاجیم، ورنی، فرش و ... در عشایر غالباً به عهده‌ی دختران و زنان است. این تولیدات برای تامین نیازهای اولیه‌ی زندگی طوایف است و به همین جهت کمتر به بازار عرضه می‌شود.

 

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:16 عصر ::  نویسنده : داود مینایی
<   1   2   3   4   5   >>   >   
درباره وبلاگ

((مشگین شهر دیار عاشقان طبیعت)) لطفا بالینک کردن و نظرات و پیشنهادهای خود مارا یاری فرمایید.
آرشیو وبلاگ
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 21
بازدید دیروز: 20
کل بازدیدها: 272309

دریافت همین آهنگ
آموزش نو (تولید محتوای الکترونیکی،هوشمندسازی،دانلود )