سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
شهرستان مشگین شهر

چشم‌اندازی به شهرستان مشگین‌شهر

شهرستان مشگین شهر در دامنه کوهستان سبلان واقع شده است و دارای ویژگیهای بارز است که برفهای دائمی و چشمه‌های معدنی ناشی از وجود توده آتشفشانی سبلان از آن جمله است. شهرستان مشگین، درفاصله 92 کیلومتری در غرب اردبیل واقع شده است که سابقا خیاو نامیده می‌شد. مساحت آن بالغ بر 382507 هزارمترمربع می‌باشد. جمعیت آن طبق آمار 1375 بالغ بر 164007 نفر میباشد. مشگین‌شهر یکی از باصفاترین شهرستان‌های اردبیل بوده و دارای آبهای گرم معدنی و آثار تاریخی وتفریحی فراوانی است. هوای منطقه در بهار و تابستان و پاییز معتدل و خنک است و درجه حرارت آن در این سه فصل بین30-20 درجه سانتیگراد در نوسان است. مشگین‌شهر بهشت عشایر ائل‌سون می‌باشد و همه ساله در فصل تابستان  چادرهای رنگارنگ ایل، مناظر بدیع و دلپذیر را بوجود می‌آورد.

رودهای مهم شهرستان عبارتند از: خیاوچای، مشگین چای، انارچای، قره‌سو و اهرچای.

محصولات کشاورزی و عبارتند از: انگور، قیسی، خربزه، گوجه‌فرنگی

صنایع دستی: قالیبافی، گلیم‌بافی، جاجیم بافی، نمد بافی، معرق چوب و سفالگری

سوغاتیهای مشکین‌شهر: عسل، شیر،فرآورده های لبنی، گوشت دام 

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:29 عصر ::  نویسنده : داود مینایی

« در روز 14 مرداد1320 ه ش تگرگ در مشکین باریده که وزن هر یک عدد آن را 50 مثقال و مبالغه نباشد قدری  بیشتر تعریف می‌کنند از ده دده بیگلو و چپقان و قیرلو و لحاقو لمیر و ارجق مقداری از لاهورد و فخرآباد آنچه انگور و بستان سیفی‌جات و یونجه و برنج و سایر محصول بوده همه را محو و نابود کرده است »

 بعد از این بلای آسمانی در سوم شهریور 1320 ه ش / 1941 م خیاو نیز مانند سایر شهرهای آذربایجان  بوسیله سپاهیان  روس اشغال شد و مشکلات مردم دو چندان شد  و اقامت روسها تا سال 1325 ه ش / 1946م در این شهر ادامه یافت. دراین زمان در بیشتر شهرهای آذربایجان و از جمله خیاو برای مقابله با این قوم غاصب  هسته‌های مقاومت و جنبشهای آزادیخواه پدیدار گشت و مردم به مقابله با آنها  برخاستند. عده‌ای را این تصور پیش آمد  یا با اینها راه مماشات در پیش گرفته و آنها بسوی خود کشید یا اینکه خود در بین آنها هضم شوند. از این رو به همکاری با آنها پرداختند و خود بصورت مامورین و کارگزاران آنها درآمدند . ولی عده دیگری را عقیده براین بود که نباید با روسها ائتلاف و همکاری نزدیک کرد، بلکه باید آنها را « بایکوت » و طرد کرده و در مقابلشان ایستادگی نمود .اینها همان ملی گرایان بودند که اعتقاد داشتند حق را به جز از راه مبارزه نمی توان بدست آورد و با این عقیده به  انحاء مختلف  به مبارزه با روسها برخاستند. اگر چه سرکوب شدند، لیکن تنور مبارزه علیه ظلم و ستم و عنصر بیگانه را همچنان گرم نگه داشتند و آیندگان را به ایجاد عدل وعدالت اجتماعی امیدوار ساختند.

خیاو یک سال تمام در تسلط فرقه دموکرات آذربایجان به رهبری سید جعفر پیشه‌وری بود کسانی که از مشکین‌شهر و روستاهای اطراف با خلوص نیت به این فرقه پیوسته بودند خواهان کمترین حقوق آزادی و عدالت بودند که حکومت مرکزی از آنها سلب کرده بود. بنابراین این فرقه نیز مانند سایر فرقه‌های آزادی خواه و استقلال طلب قربانی سیاستهای آمریکا و انگلیس شد در نتیجه حکومت مرکزی که از حمایت این دو کشور برخوردار بود با اعزام نیروهای نظامی به آذربایجان بیشتر سران این فرقه در خیاو وسایر شهرها اعدام شدند و یا از کشور گریختند. تعدادی از نیروهای دولتی که در 21 اذر 1324 ه.ش بدست  فرقه دموکرات در مشکین شهر کشته شدند  عبارتند از : بخشدار عباسقلی اربابزاده، سروان اسدالله ادیب امینی، سروان قاسم اردبیلی، ستوان یکم غیضعلی شفیعی، ستوانیکم صدوقی ، استوار علی هوشیار و رستمعلی زراعتی . قبور این اشخاص در محوطه جنوبی مقبره شیخ‌حیدر می‌باشد .

از وقایع مهم دیگر خیاو ، قحطی و خشکسالی در سال 1294 ه.ق/1327 ه.ش میباشد که به تلف شدن تعداد زیادی از ساکنان این شهر منجر شد.

از جمله عواملی که سبب شد شهر خیاو در طول تاریخ به فراموشی سپرده شود عبارتند از:

1) دوری از گذرگاه کاروان

2)بی‌رونقی آتشکده‌ها و عدم تجمع زرتشتیان در دوره اسلامی

3) نداشتن منابع اقتصادی تولیدی و صنعتی مهم

4) عدم تراکم جمعیت در منطقه

5) بالا بودن مالیات و گاه خشکسالی که زندگی بیشتر مردم را که به حرفه کشاورزی و دامداری اشتغال داشتند.

مختل میکرد

6) عدم وجود راههای ارتباطی  با مرکز

7) وجود عشایر و نافرمانی از دولت مرکزی.

 

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:28 عصر ::  نویسنده : داود مینایی

 در سال 1259 ه صدمه حکومتهای مختلف و طایفه شقاقی و صاحب منصبان نظام به رعیت خیاو، بسیار بوده و قتل نفوس و هتک ناموس و غارتهای بیرحمانه هر چند وقت یکبار تکرار میشده است. اینان سالی دو سه بار برای چپاول با دویست سوار حرکت کرده ده به ده می‌گشتند و در هر ده یک شب اقامت میکردند و اگر کسی  در مورد این جنایات عریضه‌ای به حضور شاه میبرد خانه‌اش را یکجا تاراج می‌کردند.

 در 14 مرداد 1285 ه.ش برابر با 14 جمادی الثانی 1324 ه.ق فرمان مشروطیت از طرف مظفرالدین شاه قاجار صادر شد. نسیم نهضت مشروطیت قبل از پیروزی آن در خیاو نیز وزیدن گرفته بود و هواداران وفادار نهضت مشروطیت در این منطقه فعال بودند . ستارخان سردار ملی آذربایجان برای بیداری و جمع کردن یاران برای اجرای مشروطیت به تمام شهرهای آذربایجان و از جمله خیاو آمد و عده‌ای را در این منطقه مسئول کارهای نهضت کرد. ولی طولی نکشید که محمدعلی شاه قاجار پس از ویران کردن مجلس در تهران درصدد سرکوب مشروطه خواهان شهرهای آذربایجان از جمله تبریز برآمد، چرا که این شهر از کانونهای انقلاب به شمار می‌رفت. این ماموریت بر عهده گروهی از نیروهای دولتی و کسانی که در شهرها با مشروطیت مخالف بودند گذاشته شد. رحیم خان از طایفه قوجابیگلو فرماندهی نیروهای دولتی را به عهده میگیرد ودر وهله نخست در خیاو (مشکین شهر) ملا امام‌وردی خیاوی را که یکی از مبارزان راه مشروطیت ایران در خیاو بود دستگیر میکند. ناگفته نماند که نمی‌توان نقش میرزا قاسم پریخانی که از هواداران نهضت مشروطیت بود در حمایت از ملا امام‌وردی نادیده گرفت وی ملا امام‌وردی را چند روز در خانه‌ی خودش واقع در روستای پریخان (دیه) نگه می‌دارد تا اینکه ملا امام‌وردی برای جلوگیری از اذیت و آزار خانواده‌ی خودش بدست نیروهای رحیم‌خان تصمیم به تسلیم شدن گرفته و خانه‌ی میرزا قاسم پریخانی را ترک میکند. ملا امام‌وردی سه روز تمام در قلعه منظم‌الملک خیاو زندانی میشود، وقتی مردم از این موضوع خبردار میشوند او را شبانه به اردبیل میبرند و حاکم اردبیل امیر معزز گروسی مدت دو روز او را زنده نگه میدارد بعد او را در «نارین قلعه» اردبیل به دار میکشد، مردم اردبیل خبردار شده جسد را گریه کنان به امامزاده صالح می‌برند و به خاکش میسپارند، وقتی که این خبر به گوش مردم تبریز میرسد  به خیابانها ریخته، عزای عمومی اعلام میکنند. رحیم‌خان بعد از سرکوب مشروطه‌چیان خیاو، روانه تبریز میشود و به گمان خود که با یک حمله- همانند آنچه که درتهران اتفاق افتاد( در به توپ بستن مجلس )- میتواند انقلابیون تبریز را به تسلیم وا دارد. در ظاهر نیز چنین به نظر میرسید، زیرا همه شرایط به نفع دولتیان بود. ولی کسانی که از ته‌دل طرفدار مشروطیت و آزادی بودند می‌بایست سختیهای فراوانی را تحمل کنند و برای دستیابی به آرمانهای خود تا پای جان بایستند. قوای دولتی بدلیل برخورداری از نیروها و تجهیزات فراوان، توانستند در مدت یک ماه نخست جنگ، شکستهای سختی بر مجاهدان وارد آورند و بیشتر قسمتهای شهر را تصرف کنند ولی با مقاومت دلیرانه ستارخان و یارانش سرانجام شکست محمدعلی شاه را فراهم ساختند و رحیم خان نیز بعد از شکست همراه با اطرافیانش به زادگاه خود یعنی روستای احمد بیگلو در مشکین- شهر برمیگردد و با پیروزی مشروطه خواهان در تهران و شکست محمدعلی شاه، وی نیز در جنگی  با مشروطه خواهان در حوالی ایلانلی داغ مشکین‌شهر  در «وراوی» کشته میشود. چون رحیم‌خان بسیاری از مشروطه‌چیان منطقه خیاو را به هلاکت رسانده بود طرفدارانش جسد او را به روستای احمد بیگلو منتقل میکنند  و برای جلوگیری از بیرون آورده شدن جسد از قبر، آنرا در داخل مسجد امام حسن روستای احمد بیگلو دفن میکنند  امیر معزز گروسی وقتی از پیروزی مشروطه چیان در کار مجلس خبردار میشود از شهر می‌گریزد. قتل ملا امام وردی خیاوی در تابستان 1287شمسی اتفاق افتاد.

در سال 1304/1305 ه ش رضاخان کردهای کردستان و آذربایجان غربی را بنا به دلایل سیاسی بصورت دسته‌جمعی همراه با احشامشان به منطقه خیاو تبعید می‌کند. اینان در روستاهای مشکین شهر از جمله اور، قره‌باغلار، لاهورد و...اسکان داده میشوند. جالب اینجاست که علیرغم غریبه بودن این افراد مردم روستاها با آنها مانند برادران خودشان  رفتار میکنندو حتی به آنها  خانه و کاشانه نیز می‌دهند. اینان حدود 10 سال در این مناطق زندگی وبعدها بدلیل اوضاع نامناسب سیاسی ایران در بحبوحه و آغاز جنگ جهانی به شهرها و روستاهای خود برگشتند.




موضوع مطلب :


چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:28 عصر ::  نویسنده : داود مینایی

پیشینه ی تاریخی مشگین شهر

به جرات می‌توان گفت که تاریخ خیاو قدیمی‌تر از آن است که در این جا بدان اشاره شده است. زیرا این شهر با قدمت تاریخی بسیار زیادی که دارد مانند گنجینه‌ای است که آثار فرهنگی بسیار کهنی را در دل خود نهفته دارد و از زمانهای قبل از میلاد مسیح در این منطقه، اجتماعات کوچکی در قسمتهای پست دره‌ها مستقر گردیده بودند که قسمتی از سال را به صورت شهرنشینی و کشاورزی به سر میبردند و بقیه سال را با شغل دامداری سپری میکردند و به همین علت ویرانه‌هایی که اکنون به صورت تپه‌های کوچک و بزرگ در کناره‌های رود بزرگ قره‌سو به خصوص حوالی ایلانلی داغ و محوطه مکتب اوشاقلاری در روستای برازمان(پیرازمیان) و قلعه دیو(دوو قالاسی) در حوالی روستای کؤوز و روستای قوزلو و غیره وجود دارد، از آثار همین اجتماعات اولیه انسانها در این منطقه محسوب می‌شود. این تپه‌ها که بیشتر در حوالی روستای فعلی خیاو در کنار جاده‌ها و کنار رودها و کوره راهها قرارگرفته‌اند نشانه آن است که حتی از زمانهای بسیار قدیم سیر انسانی در این منطقه تغییر نکرده است ولی زندگی آن روزگار با حیات امروزی ما تفاوت بسیار داشته است.

خیاو روزگاری از تمدن و فرهنگ والایی برخوردار بوده و بسیاری از درخشانترین آثار فکری بشر در این شهر ایجاد گردیده است. زیرا کشاورزی که نخستین قدم در راه متمدن شدن میباشد در این منطقه نیز به برکت کوه سبلان و آبهای جاری از آن رونق خاصی داشته است. از طرفی به دلیل کوهستانی بودن این منطقه دارای زمستانهای سرد میباشد. بطوریکه مردمان آن از زمانهای دور به برکت آبهای گرم منطقه- که دمای میانگین آنها به بیش از 50 درجه سانتیگراد می‌رسید - به حیات خود ادامه می‌دادند و مجبور نمی‌شدند به جاهای دیگری کوچ کنند. وجود قبور  و سنگ افراشتها در حوالی ایلانلی داغ نیز حاکی از آبادانی منطقه در آن زمانهاست. تمامی قبور تاریخی منطقه خیاو و حوالی آن بخصوص منطقه ارشق و نیز  قریه سلاله از قراء بخش گرمی مغان که توسط باستان‌شناسان حفر گردیده، آثار تمدن در این شهر بخصوص از زمان اشکانیان را دارد. به دلیل همجواری مناطق آذربایجان با ارمنستان ، اشکانیان جنگهای سختی را با امپراتوری روم در مناطق خیاو بخصوص در منطقه‌ای از ارس تا سبلان انجام داده‌اند که نتیجه آن بوجود آمدن قلعه‌های مستحکم از جمله قلعه ارشق (به عنوان منطقه قشلاق ) در منطقه ارشق و میدان اشک (به عنوان منطقه ییلاق) در دامنه شمالی سبلان میباشد.

منظور ار کلمه ارشق در منطقه خیاو همان اَرشَک یا اَشک میباشد که لقب پادشاهان اشکانی بوده است. البته بدلیل استعداد کشاورزی و باغداری و دامداری برخورداری از آب و هوای معتدل و از همه مهمتر بدلیل وجود سبلان سرسبز در زمانهای مادها اورارتویی‌ها و ماناناییها جنگهایی در این منطقه رخ داده است که نتیجه آن ساخته شدن قلعه‌های مستحکم و استوار در این مناطق می‌باشد که آثاری از این قلعه‌ها هنوز هم به چشم می‌خورد.

شهرخیاو در زمان ساسانیان یکی ازمناطق آباد به شمار می‌رفت و حاکم و والی آن زمان شاپور دوم ساسانی، نرسه هرمزد بود. قلعه کهنه و سنگ نبشته پهلوی در 150 متری شمال غربی این قلعه درداخل دره و باغ معروف نوروز یاماجی از یادگارهای آن دوران می‌باشد. علاوه بر شهر خیاو، روستاهای اطراف از جمله «روستای انار و ارجق» نیز در این زمان دارای اهمیت بودند. این روستاها توسط فیروزبن یزدگرد بن بهرام گور ساسانی و پسرش قباد ساخته شده بودند».

 از نوشته ابن ندیم چنین برمی‌آید که در منطقه میمند(خیاو) جائی به اسم« بلال آباد(به احتمال زیاد در حوالی قره‌سو نزدیکی روستای گؤده‌ کهریز و کنگرلو) قبایل عرب ساکن شده بودند و با بومیان محلی اختلافات مذهبی داشتند و بابک خرم‌دین نیز پیش از پیوستن به جاویدان با اعراب یمنی این منطقه که خود نیز در ده بلال‌آباد متولد شده بود آشنایی داشت.» و چون در منطقه بذ و ارشق و حوالی اطراف، میان دو حکمران یعنی جاویدان و دومباگوز ابوعمرانی جانب فرستادگان خلیفه مامون را گرفته و با جاویدان در کنار «داش‌کورپوسی» بر روی قره‌سو به جنگ پرداختند و جاویدان در این جنگ زخمی شد و نزدیک بود کشته شود که بابک او را نجات داده و به قلعه بذ یا ارشق فرستاد و فرستادگان بغداد و دومباگوز ابوعمرانی را شکست داده و آنها را تا حوالی درخت کهنسال باباچنار واقع در روستای انار فراری دادند. و چون در این جنگ مهاجرنشینان عرب فرستادگان بغداد را یاری داده بود بابک همه آنها را به قتل رساند و نواحی اطراف را بدست گرفت و مدت بیست و دوسال در حوالی قره‌سو با فرستادگان بغداد در زد و خورد بود.

این شهر در روزگار سلجوقیان و نیز در دوره اتابکان آذربایجان یکی ازشهرهای معتبر آذربایجان بود و زمانی شهر وراوی نامیده میشد.

در اواخر عهد سلجوقیان که مصادف با قدرت یافتن دولت گرجستان بود، شهر خیاو مانند سایر شهرهای آذربایجان از حملات گرجیان در امان نماند و در سال 605 ه.ق غارت شد و بیشگین گرجی حاکم آن شد و شهر به نام او معروف گشت.

حکمرانی این منطقه را ملوک الطوایف و اتابکان بیشکین که از فرهنگ و تمدن والایی برخوردار بودند برعهده داشتند. بطوری که سکه‌هایی را به اسم خودشان ضرب کرده‌اند این سکه‌ها در حال‌ حاضر در برخی موزه‌ها موجود می‌باشند.

شهر خیاو زمانی مرکز استقرار نیروهای اسماعیلیان بود و وجود قبور خلفا «خلیفه قبری»در قرنهای هفتم و هشتم در این شهر و نیز قبور خلیفه‌الخلفا در روستای اونار همه حکایت از تاریخی و باستانی بودن این شهر است. این شهر تا آغاز سده هفتم هجری در نهایت آبادی بوده اما در اثر عوامل طبیعی و هجوم قبایل و اقوام مختلف و تاخت و تازهای زیاد بتدریج از پیشرفت و ترقی بازمانده است. اما با وجود این لطمات در سده نهم هجری در زمان صفویان به منتهای درجه و اهمیت و شهرت خود رسید.

در آبادی این شهر شیخ‌حیدر صفوی که والی و حاکم شرع منطقه مشکین، مغان و برزند بود بسیار کوشیده است تا جایی که در زمان وی بهداشت عمومی شهر و روستاهای اطراف در سطح بالایی قرار داشت، من‌جمله روستای اور در شش کیلومتری غرب مشکین شهر که آب مشروبشان را از چشمه‌های ییلاقات جنوب روستا بوسیله لوله‌های سفالی به روستا انتقال داده  بودند. این لوله‌های سفالی در اثر حفاریهای سالهای اخیر در داخل روستا که از داخل آن بعد از چندین قرن هنوز آب زلال جاری است، نمایان شده است.

در زمان شاه اسماعیل دوم جماعتی از سرداران و باشیان قراباغ و قراچه داغ نیز به حضور شاهزاده مشرف میشدند و به مقام منبع شاهسونی مفتخر و سرافراز میگردیدند و رسیدن به این مقام شرایط و خصوصیاتی داشت که باید در حضورشاه انجام میگرفت. و بعد از بجا آمدن آن مقررات، نام شاهسون شدگان، در دفتر مخصوصی ثبت و ضبط میگردید. سردارانی که به این افتخار  نایل میشدند  اجازه داشتند که ایل و عشیره خود  را نیز با همان شرایط ، شاهسون سازند و خود به نیابت پادشاه زیردستان خویش را درحلقه شاه پرستان وارد ساخته ،تشریفات آنرا معمول دارند.

در دوره قاجاریه وضع این شهر بسیار اسفبار گردید. در سال 1219 ه.ق/1804 م«ژوبر» از جانب ناپلئون، امپراتور فرانسه به ایران آمد و در سال 1220 هجری/ 1805 م به حضور عباس‌میرزا که در این موقع به علت جنگ‌های ایران و روس در اردبیل بود رسید ولی به خاطر اینکه ساختمانهای  این منطقه (اردبیل) از استحکام کمتری برخوردار بود و نیز به دلیل عدم  وجود ساختمانهای شایان که بتواند مانند درگاهی باشد وی ناگزیر شد زمستان این سال را در خیاو و در چادر (به خاطر گرم بودن منطقه خیاو ) بگذراند.




موضوع مطلب :


چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:27 عصر ::  نویسنده : داود مینایی

ـ امثال و حکم(مثل‌لر یا آتالار سؤزی)

«مثل‌لر یا آتالار سؤزی» (کلام حکمت آمیز نیاکان) به مثابه مینیاتوری است که چکیدة شناخت‌ها و تجربیات انسان‌ها - در زمان‌های گذشته- با دقت بی‌نظیری در آن ترسیم گردیده است. مثل‌ها که باید از قدیمی‌ترین نمونه‌های ادبیات شفاهی به حساب آورده شوند به منزلة وسایلی هستند که دانایی و فلسفه انسان‌ها و نیز تجربیات و مشاهدات آنان را در طول اعصار، در خود ضبط کرده و به نسل‌های بعدی منتقل می‌نمایند.

امثال و حکم، الزاماً در قالب جملاتی بیان می‌شود که ساده فهم باشد و بتوان فوراً به هدف آن‌ها پی برد؛ بعلاوه برای بیان مطلب از کمترین کلمات ممکن استفاده می‌شود و در این جملات کوتاه و ساده از اموری عینی و ملموس برای تمام انسان‌ها سخن رانده می‌شود. با شایع شدن این جملات در سطحی وسیع میان مردم و بر اثر کثرت استعمال، مثل‌ها در محدودة زبان تثبیت گردیده و بر وسعت و نفوذ زبان می‌افزاید.

در میان انواع مختلف ادبیات شفاهی کاربرد مثل نسبت به سایر انواع فولکور بسیار گسترده بوده و به هنگام سخن گفتن و در هر شرایطی، برای اینکه قدرت نفوذ بیشتری به کلام داده شود یا برای جلوگیری از زیاده‌روی در کلام، از امثال و حکم استفاده می‌گردد.

مثل‌ها اغلب در جریان یک حادثه یا واقعه آفریده می‌شوند و از این رو همراه هر مثل، داستانی نیز نقل می‌شود. ولی به مرور زمان این داستان‌ها معمولاً به فراموشی سپرده شده و تنها خود مثل‌ها در اذهان باقی مانده است؛ به عنوان مثال می‌گویند که روزی بزی خطاب به گوسفندی گفت که تو هم مقداری جنب و جوش از خودت نشان بده. من همیشه در جلو گله راه رفته و برگ و گل علف‌ها را می‌خورم ولی تو عقب می‌مانی و تنها ساقه و ریشه علف‌ها برایت باقی می‌ماند. گوسفند در جواب بز می‌گوید: «بو قدر اوتلاییبسان، هانی بس قویروغون؟» (این همه چریدی پس دمبه‌ات کو؟) امروزه چه بسا این مثل به کار می‌رود و ممکن است کسی از این مثل به مناسبتی استفاده کند ولی از ماجرای اصلی و داستان آن اطلاعی نداشته باشد.

 چند نمونه از آتالار سؤزی:

  ائلین گوجو، سئلین گوجو (قدرت ایل مثل قدرت سیل است)

در زمینه نیرومندی کار جمعی بیان می‌شود

 ایشله ین دمیری، پاس باسماز (آهنی که کار کند زنگ نمی‌زند)

در زمینه ارزشمندی کار کردن بیان می‌شود

 تاری داغینا باخار، قار وئرر  (خداون به هر کسی متناسب با  ظرفیتش روزی می‌دهد) 

ـ نغمه‌ها (سایالار، لای‌لای‌لار، قوشماجالار)

اشعار و نغمه‌ها در ادبیات شفاهی آذربایجان و اردبیل از قدیمی‌ترین نوع ادبیات به حساب می‌آیند. در این اشعار که نمایانگر زندگانی، معیشت، جهان‌بینی و اعتقادات مردم می‌باشد. بنا به زندگی کشاورزی، معمولاً ابزار‌ها و نیرو‌ی مولد مورد توصیف فراوان قرار گرفته‌اند که از میان آن‌ها می‌توان به  آب، آتش، آسمان، اسب و ... اشاره نمود.

 

الف- سایالار

از کلمه «سایا» تعابیر مختلفی به عمل آمده است عده‌ای از این کلمه معنای مجازی «حمایت» برخی معنای « نیکی» و برخی نیز معنای «نغمه» را در نظر گرفته‌اند. اما با توجه به محتوای «سایا‌ها» باید از آن به «سرود ستایش» تعبیر نمود.

سایا‌ها برجسته‌ترین شکل ادبیات چوپانی را تشکیل می‌دهند و موضوع اساسی آن تعریف و توصیف حیوانات، به ویژه گوسفند و بز می‌باشد برخی از سایا‌ها هم در وصف و رثای خود چوپان گفته می‌شود.

                                                                

ترجمه فارسی                                       نمونه‌ای از یک «سایا»                  

گوسفندان از کوه و کمر پایین آمدند                   داغلاردان یئندی قویون

از پیچ و خم‌ها و گردنه‌ها گذشتند                      دولاندی، یئندی‌قویون

شیر و خامه‌ات را زیاد کن (گله گوسفند)              سود، قایماغی بول ائیله

      و روستائیان را شاد و مسرور کن                      سئویندیر کندی، قویون

 

ب- لالایی

«لالایی‌ها» مجموعه‌ای از انسانی‌ترین و لطیف‌ترین اشعار موجود در ادبیات شفاهی را تشکیل می‌دهند. این اشعار توسط مادران یا مادر‌بزرگ‌ها برای خواب نمودن اطفال خوانده می‌شود. تجزیه و تحلیل «لالایی‌ها» برخی از ویژگی‌های روانی- اجتماعی انسان‌ها را درون شبکه روابط خانوادگی قرار می‌دهد. بدین صورت که در خانواده‌های گسترده- در گذشته- وجود فرزند بسیار مورد توجه بوده است و از هر عروسی که به خانه بخت قدم می‌گذاشت انتظار می‌رفت که صاحب فرزندان متعددی بشود تا بدین وسیله قوام اقتصادی خانواده را که مستلزم نیروی کار فراوان بود تضمین نماید. بنابرین، ارزش و اهمت کودک سبب می‌شد که مادران همواره در آرزوی داشتن بچه‌های زیاد و بزرگ شدن و قد کشیدن آن‌ها باشند. و «لالایی‌ها» یا «نازلامالار» در واقع اشعاریست که نشان دهنده احساسات لطیف مادری و آرزو‌های او می‌باشد.

                                                        

نمونه‌ای ‌از یک«لالایی» یا «نازلاما»

بالاما قوربان سئرچه‌لر

بالام هاچان دیرچه‌لر

بالاما قوربان اینکلر

بالام هاچان ایمکلر

بالاما قوربان ایلانلار

بالام هاچان دیل آنلار

بالاما قوربان بیزولار

بالام هاچان دوز اوینار

 

ج- منظومه‌ها (قوشماجالار)

«قوشماجالار» اولین شعر‌هایی هستند که کودکان یاد می‌گیرند و اغلب به صورت دسته جمعی می‌خوانند و معمولاً منظومه‌ها، ریتمیک بوده و مصراع‌های آن‌ها کوتاه هستند و همین خصوصیات باعث می‌گرددکه زودتر به خاطر سپرده شوند. همچنین موضوعات قوشماجا، اغلب ساده و به آسانی قابل درک می‌باشد اما در هر خلال این منظومه‌های ساده، نکات قابل توجهی نیز وجود دارد که ناشی از شرایط عینی زندگانی می‌باشد به این ترتیب در قوشماجالار، اولین گام‌ها برای آشنا گردانیدن کودکان با واقعیات زندگی برداشته می‌شود. 

نمونه‌ای از یک «قوشماجا»

اوشودوم آی اوشودوم، داغدان آلما داشیدیم، آلماجیمی آلدیلار، منی یولا سالدیلار، من یولومنان بئزارام، درین قویو قازارام، درین قویو، بئش کئچی، بئشی ده ائرکک کئچی، ائرکک قازاندا قاینار، قنبر یانیندا اوینار، قنبر دگیل قمیش‌دی، بئش بارماغی گوموشدی، گوموشو وئردیم تا‌تا، تات منه داری وئردی، دارینی سپدیم قوشا، قوش منه قاناد وئردی، قانادلاندیم اوچماغا، حاق قاپیسین آچماغا، حاق قاپیسی کیلیدلی، وئردیم کیلیدی سیندی، کیلید دوه بوینوندا، دوه گیلان یولوندا، گیلان یولو سر‌به‌سر، ایچینده مئیمون گزر، مئیمونون بالالاری، منی گؤرجک آغلادی، تومانینا قیغلادی، تومانی دلیک دلیک، قورباغا بؤلوک بؤلوک، قورباغانی هاخلادیلار، هوخلادیلار، حسن بیگه ساخلادیلار، حسن بیگین نه‌یی ‌وار، چاققیر چوققور چایی وار، اللی باتمان یانی وار

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:26 عصر ::  نویسنده : داود مینایی

ـ قصه‌های فولکوریک یا ناغیل‌لار

«ناغیل‌لار» یا قصه‌ها یکی از پربارترین شاخه‌های ادبیات شفاهی مدرن آذربایجان و اردبیل را تشکیل می‌دهد و مردم این دیار همانند سایر اقوام در طول قرن‌ها حیات اجتماعی خود، قصه‌های فراوانی را آفریده‌اند و در این شاخه از ادبیات شفاهی آنها، شرایط تاریخی حاکم، خصوصیات قومی و مکانی حوادث و وقایع اجتماعی و... بصورتی خود‌آگاه یا ناخود‌آگاه، بوضوح در این قصه‌ها انعکاس یافته است. بطوریکه قصه‌ها، تصاویر برجسته‌ای از زندگی مردم، جهان بینی، مناسبات اجتماعی، آرمان‌ها، مبارزاتشان و نیز ایمان آنها به بازسازی فردایی بهتر را در اختیار ما قرار می‌دهد.

قصه‌های فولکوریک موجود در ادبیات شفاهی منطقه را کلاًً به چهار گروه یا طبقه می‌توان تقسیم کرد.

1- قصه‌های سحرآمیز 2- قصه‌های حیوانات 3- قصه‌های تاریخی 4- قصه‌های مربوط به زندگی عادی مردم

ذیلاً نمونه‌ای از یک قصة تاریخی با ترجمه فارسی آن و به صورتی بسیار چکیده و خلاصه شده آورده می‌شود:

 

«کئچللرین محکمه‌سی» یا «دادرسی کچل‌ها»

شخصی تهی‌دست از دست برادر ثروتمند و زورگوی خود، نزد شاه می‌رود و از وی شکایت می‌کند، موقعیت اجتماعی برادر ثروتمند باعث می‌شود که شاه بدون بازپرسی‌های لازم وی را تبرئه نماید. پخش شدن جریان این محاکمه در سطح شهر، اذهان مردم را می‌آشوبد و در این میان تنی چند از کچل‌ها دور هم جمع شده و دادگاهی را تشکیل می‌دهند و از شاه نیز برای تماشای جریان دادرسی واقعی دعوت به عمل می‌آورند. در دادگاه کچل‌، جریان شکایت برادر فقیر مطرح می‌شود و پس از یک محاکمه طولانی، حقیقت ماجرا روشن شده و باطل بودن رای دادرسی شاه ثابت می‌شود. بدین ترتیب دادگاه کچل‌ها برادر ثروتمند را محکوم کرده و برادر فقیر را محق می‌شناسد. دراین دادگاه کچل‌ها خطاب به شاه می‌گویند که دادگاه واقعی باید این‌طور که دیدی باشد توچه می‌دانی که دادگاه و محکمه یعنی چه ؟! («کچل» در ادبیات ترکی آذربایجانی غالباً شخصیتی رند و نکته سنج دارد).

اسامی تعدادی از قصه‌های معروف اردبیل عبارتند از: ملک ممد، قصه شاه عباس، صیاد اوغلی ممد، بایرام بقال، سلیم جواهر فروش، حسن کچل، داش دمیر، شاه اسماعیل، اوچ باجی، ملک جمشید، آقا نظر، ابیل کیشی، شنگولوم، قوققولی‌قو، بیردنه بیستی تاپمیشام، قاچاق نبی، کور اوغلی، اصلی و کرم، بیدلی بیدان، جورتدان و ...

 

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:23 عصر ::  نویسنده : داود مینایی

ادبیات شفاهی که گاهی ادبیات قومی و گاهی نیز ادبیات زبانی خوانده می‌شود، مجموعه‌ای از لطیف‌ترین و دلنشین‌ترین آفریده‌های مردم را دربر می‌گیرد. این نوع از ادبیات دارای چند خصوصیت بارز می‌باشد که اولین آن همانا شفاهی بودن آن است به این معنی که سینه‌های مردم، مطمئن‌ترین وسیله ثبت و ضبط آن و زبان آنان تنها وسیلة انتقال مضمون خلق شدة آن نوع ادبی می‌باشد. دومین خصوصیات یا ویژگی ادبیات شفاهی، وابسته بودن آن به یک روحیة جمعی است در این مفهوم که زادة اندیشه شخص واحدی نیست، بلکه تخم آن در میان جامعه و توسط افراد جامعه کاشته شده و بوسیله آنها آبیاری می‌شود. اگر هم برخی از نمونه‌های ادبیا‌ت شفاهی محصول اندیشة فرد واحدی باشد بتدریج در میان سایر آفریده‌های مردم دگرگون شده و شخص مذکور بدست فراموشی سپرده می‌شود.

خصوصیت دیگر ادبیات شفاهی مردمی بودن محتوای آن است بدین ترتیب که محتوای ادبیات شفاهی از واقعیات زندگی مردم جدا نبوده و این محتوی در خدمت بیان احساسات، آرزوها و گرایشات مردم می‌باشد و به همین خاطر است که این نوع از ادبیات هرگز با واقعیت‌ها قطع رابطه نکرده و واقعگرا می‌ماند. همچنین زبان ادبیات شفاهی، زبان ساده و بی‌پیرایة مردم است و این سادگی باعث می‌شود که هدف قابل دسترس‌تر باشد و روی همین اصل افسانه‌ها و ترانه‌های مردم ساده و بی‌پیرایه و زود فهم هستند.

ـ دوبیتی‌ها یا بایاتیلار

بایاتی یکی از پربارترین شاخه‌های ادبیات شفاهی مردم آذربایجان را تشکیل می‌دهد و وجه تسمیة آن به اینصورت است که «بایات» نام توتم یکی از قبایل اتحادیه طوایف اوغوز (قبایل چادرنشین ترک در ایران) بود و بایاتی به شعر مخصوصی که در توصیف «بایات» خوانده می‌شود اطلاق می‌گشت. با گذشت زمان- همگام با تحول فکری انسان‌ها- و تضعیف اعتقادات توتمی، بایاتی به عنوان یک قالب شعری مورد استفادة سرایندگان گمنام مردم قرار می‌گیرد.

بایاتی‌ها در قالب فشرده و منسجم، افکار و معانی عمیق اجتماعی و اخلاقی و ... را در بر می‌گیرد. هر بایاتی مرکب از چهار مصرع می‌باشد که بر اساس وزن هجایی سروده شده است. هر مصرع بایاتی از هفت هجا تشکیل یافته و مصرع‌های اول و دوم و چهارم هم قافیه بوده ولی مصرع سوم از نظر قافیه آزاد می‌باشد. همچنین دو مصرع اول و دوم بایاتی به عنوان درآمدی محسوب می‌شود و مضمون اصلی تنها در دو مصرع آخر بیان می‌گردد. زبان بایاتی زبان ساده و بی‌تکلف مردم است و تشبیهات دور از ذهن در بایاتی به چشم نمی‌خورد و از صنایع لفظی تنها جناس در اغلب بایاتی‌ها بکار می‌رود.

                                    (نمونه‌ای از بایاتی)

                                    عزیزیم باغدا دارا

                                آچ زولفونی باغدا دارا

                                 بولبولو گولدن اؤترو

                                  چکیبلر باغدا دارا

 

ـ چیستان‌ها یا تاپماجالار

«تاپماجا»، عبارت از پرسشی است، مرکب از یک یا چند جمله که بصورت کنایه‌ای و گاه استعاره‌ای ارائه می‌شود. به این معنا که نکات و علائمی چند از کیفیات یا خواص شیء یا مفهومی، در قالب تشبیهات و استعارات بیان می‌گردد و پاسخگو با تفسیر آن نکات و علائم - به کمک ذهن و حواس - می‌کوشد تا شیء یا مفهوم مورد نظر را دریابد.

 

 نمونه‌ای از تاپماجا                           (ترجمه فارسی)

ایکی کورکوم وار                            دو تا پوستین دارم

اون قارداشا چاتار                            که ده برادر آن را به تن می‌کنند

بونو کیم تاپار؟                               چه کسی می‌تواند آن را بیابد؟

جواب: الجک                                  جواب: دستکش پشمی

گفتنی است که در دوره‌های گذشته و در جریان فرهنگ پذیری نسل جوان، تاپماجا، نقش مهمی داشته است و مادران که زمانی با خواندن لالایی، برای خواب کردن بچه‌های خود می‌کوشیدند در مراحل بعدی با طرح تاپماجاهای مناسب به تربیت فکری آنها می‌پرداختند و از این طریق قدرت تفکرشان را وسعت بخشیده و آنها را در شناخت محیط طبیعی و زندگی و نیز عوامل و ابراز آنها کمک می‌نموده‌اند.

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:23 عصر ::  نویسنده : داود مینایی

آب های معدنی شهرستان مشگین شهر

آبگرم شابیل

آبگرم شابیل، در بلندی پیش کوههای سبلان قرارگرفته است. آب از زیر تپه‌ای بیرون می‌آید و در حوض بزرگی می ریزد. این آب، گرمابه شاهسون‌هایی است، که در پیرامون آن به سر می‌برند، در کنار آب شابیل ، چشمه کوچک ترش مزه‌ای وجود دارد، که اسید کربنیک دارد. این آب را برای دردپا و کمر درد سودمند دانسته‌اند.

 ایلاندو سویی

چشمه ایلاندو سویی/ آب ایلان دو/ دودو، در ته دره‌ای، در جنوب مشکین‌شهر قرار دارد. آب چشمه از سوراخهای بین صخره‌ها، از دو شکاف بیرون می‌ریزد. یکی آب گرم 37 درجه و دیگری آب خنک است. این آب، املاحی دارد، که صابون  کف نمی‌کند.

معروف است چشمه ایلاندو به اندازه‌ای شفابخش است، که مارهای ساوالان برای درمان زخم‌هایشان، به سوی چشمه آمده و خود را در آب آن انداخته و شناکنان باز می‌گردند.

آبدهی این چشمه در حدود 3 لیتر در ثانیه بوده و در ردیف آبهای معدنی کلروسولفاته و بی‌کربناته گازدار گرم است. با در نظر گرفتن یکسان بودن هدایت الکتریکی، « PH» و درجه حرارت آب در حوض ایلاندو یکی است.

درجه حرارت آب در سرچشمه با کاغذ اندیکاتور و اونیورسال 6، هدایت الکتریکی آب در سرچشمه برای 20 درجه حرارت، 1 هزار و 900 و به رنگ زلال و بیرنگ و بدون بو بوده، مزه‌اش کمی شور و گیرنده است.

چشمه قینرجه

چشمه معدنی قینرجه/ چشمه جوشان در باختر چشمه موئیل، در سوی راست بستر رود کوچک قینرجه‌چای قرارگرفته و آب آن بسیارگرم و سوزان است. آب گرم این چشمه، تخم مرغ را در 3 دقیقه می‌پزد. برای جلوگیری از خطر آب جوشان، برروی سرچشمه آن ،شبکه فلزی کار گذاشته‌اند. برای این که از حرارت آب کم کرده تا قابل شنا کردن و حمام گرفتن باشد، باریکه‌ای از آب چشمه را با رود سرد سبلان آمیخته و در استخری جمع می‌کنند. این آب 2 یا 3 چشمه دارد و بانوان شاهسون برای شستن پوشاک، کنار آن گرد می‌آیند. آب پس از خروج از زمین، پس از چند متر به رودخانه می‌ریزد و آثار اکسید آهن در سطح پراکندگی جریان آب دیده می‌شود. روی این رسوبها ، آلگو باکتری سیانو فیسه رشد کرده‌اند.

آبدهی چشمه قینرجه در حدود 10 لیتر درثانیه است. این آب در ردیف آبهای کلروره، هیپوتونیک گازدار و خیلی گرم است.

چشمه آب زلال، بی‌رنگ و بی بو و اندکی شور است. درجه حرارت آب قینرجه 80 درجه، بلندی محل چشمه از سطح دریا،1 هزارو 990 متر، «PH» در سرچشمه 6/6 و هدایت الکتریکی آن ، 6 هزار و 300 گازکربنیک آزاد در سرچشمه 29 میلی‌گرم است.

 قوتورسویی

چشمه قوتورسویی/ آب جرب، در 60 کیلومتری جاده اردبیل - مشکین شهر، در 24 کیلومتری روستای لاهرود قراردارد و بلندی چشمه از سطح دریا 2 هزار و 300 متر است.

آب این چشمه از زیرکوه سبز رنگی سرشناس به گوگردلی داغ/ کوه گوگرد خارج می‌شود. همان کوه کبریت، که در افسانه‌های جادویی گفته‌اند و از چند کیلومتر مانده به این محل ، بوی گوگرد و هیدروژن سولفوره در هوا پخش است. مردم از شستن پوشاک در آب معدنی قوتورسویی خودداری کرده، می‌گویند لباس سوراخ می‌شود. آب چشمه پس از خروج از زمین و گذشتن از کانالی، حوض کم ژرفایی را بوجود می‌آورد، که پیرامون آن با سنگ پوشیده است.

مردم در آن حمام می‌گیرند. درجه حرارت آب درحوض و نزدیک سرچشمه 41 درجه و هدایت الکتریکی آب برای 20 درجه حرارت 1 هزارو 700 می‌باشد. این آب در ردیف آبهای معدنی سولفانه کلسیک و گوگرد خیلی گرم است، که آثار اسید سولفوریک آزاد دارد.

ملک سویی

چشمه ملک/ ملک‌سویی ، بالاتر از موئیل قرار گرفته و استخری در حدود 4 مترمربع و ژرفای 10 سانتیمتر دارد. آب را با ظرفی برداشته و خود را می‌شویند. آب این چشمه برای درمان رماتیسم و درد دست و پا کاربرد دارد.

 موئیل سویی

چشمه موئیل‌سویی، در روستای موئیل، در 2.5 کیلومتری دو راهی آب معدنی ایلاندو قراردارد. این آب در مسیر خود، ته نشستی از مس برجای می‌گذارد. پیرامون حوض را دیوار کشیده‌اند. آب این چشمه، گرمتراز چشمه شابیل بوده، روزها مردان حمام می‌کنند و شبها بانوان از آن استفاده می نمایند.

آبدهی چشمه در حدود 2 لیتر در ثانیه بوده و در ردیف آبهای معدنی سولفاته‌کلسیک و آهن‌دار گرم است. درجه حرارت آب در سرچشمه 46 درجه ، بلندی چشمه از سطح دریا 2 هزار و 90 متر، « PH » آب در سرچشمه 4.5 ، هدایت الکتریکی آن برای 20 درجه حرارت ، 1 هزار، بیرنگ و زلال بوده، بو ندارد و کمی شور است.

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:21 عصر ::  نویسنده : داود مینایی

باغات میوه

مشگین‌شهر علاوه بر جاذبه‌های فراوان تاریخی و طبیعی، از نظر داشتن باغات میوه و نیز محصولات ممتاز آن نیز اشتهار دارد. سیب لبنانی که در این شهر بعمل میاید یکی از محصولاتی است که در نوع خود در سطح کشور رتبه ممتاز را دارا میباشد. محصول مهم و معروف دیگر این منطقه که بنام خود مشگین معروف میباشد، انگور مشگین است که همه ساله در سطح وسیعی مورد کشت و بهره‌برداری قرار میگیرد.

مساحت زیر کشت باغات سیب این شهر در چند سال گذشته رقمی حدود 6000 هکتار و در مورد باغات انگور، 2000 هکتار و سایر محصولات مانند هلو و سایر میوه‌ها 3000 هکتار بوده است.این باغات علاوه بر جنبه اقتصادی، مناظر بسیار زیبا و دلنشینی را در اطراف شهرستان مشگین‌شهر بوجود آورده که خود بعنوان یک منطقه توریستی بشمار میرود.

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:20 عصر ::  نویسنده : داود مینایی

آداب و سنن مردم اردبیل در عید نوروز

عید نوروز یکی از اعیاد ملی و باستانی مردم ایران می‌باشد که از نظر وسعت برگزاری مراسم، حالت منحصر به فرد نسبت به سایر اعیاد دارد. با اتمام فصل زمستان و سال کهنه، همه اهالی در وجود خودش نوعی تحول و دگرگونی احساس می‌کنند که این امر همگام در ارتباط با تحول طبیعت و ناشی از آن است. این عید در میان ترکان به «یئنی گون» معروف بوده است.در اردبیل استقبال از مراسم عید نوروز، معمولاً پس از پایان چله کوچک زمستان و آغاز اسفند ماه «بایرام‌آیی» شروع می‌شود. در گذشته نه چندان دور ظاهر شدن افرادی به نام «تکم‌چی» در کوی و برزن شهر و روستاهای اردبیل در این ماه پیام‌آور ورود سال جدید و آغاز مراسم عید نوروز بود.«تکم‌چی‌»ها تقریباً یک ماه مانده به عید به در خانه‌ها آمده و با به حرکت درآوردن اسبابی به نام «تکم» و خواندن تصنیف‌های شاد رسیدن بهار را نوید می‌دادند. اهالی نیز  نسبت به آنها با مهربانی رفتار نموده و به قدر امکان هدایایی به آنها می‌دادند.

تاریخ پیدایش «تکم» و وجه تسمیه آن ناپیداست. برخی آن را کلمه «تکه» - که در بعضی از نقاط آذربایجان به معنی بز نر به کار می‌رود- و ضمیر ملکی «م»، مرکب می‌دانند.

«تکم» شیطانکی بود که به شکل حیوان چهاردست و پا از چوب ساخته می‌شد. طول آن تقریباً 25 سانتیمتر و دست‌ها و پاهایش متناسب با این بدن و قابل حرکت بود. آن را با پارچه‌های رنگارنگ و تکه‌های آینه به طرز زیبایی می‌‌آراستند و در زیر شکم و انتهای آن چوب نازکی متصل می‌ساختند. این چوب از سوراخی که در وسط صفحه تخته‌ای تعبیه شده بود می‌گذشت و به آسانی بر روی تخته بالا و پایین می‌رفت.

تکم‌چی یا صاحب تکم، صفحه تخته را به طور افقی در یک دست نگه می‌داشت و با دست دیگر انتهای چوبی را که تکم بر آن نصب شده بود بالا و پایین می‌برد و بدین طریق مجسمه چوبی در روی تخته به حرکت درمی‌آمد و دست‌ها و پاها با برخورد به آن تخته صدایی را به وجود می‌آورد که چون ریتم و آهنگ مخصوصی داشت مثل صدای ضرب برای شنونده خوشایند می‌نمود. تکم‌چی با این حرکت دست و آهنگ و صدای تخته، آوازها و تصنیف‌هایی نیز می‌خواند. چون تکم مخصوص عید نوروز بود تصانیف و آوازها نیز همواره درباره بهار و عید سروده می‌شد و جنبه بشاراتی برای به پایان رسیدن زمستان و آمدن بهار داشت. مطلع آنها غالباً چنین بود:

بهار آمد بهار آمد خوش آمد      سیزون بو تازه بایراموز مبارک

گفتنی است که در گذشته‌های بسیار دور، مردم آذربایجان برای گذراندن زمستان سخت، آن را به چله‌هایی تقسیم‌بندی کرده و وجه تسمیه‌هایی برای هریک از تقسیمات زمانی ساخته و پرداخته‌اند.

در شب یلدا چله که مدت آن چهل روز می‌باشد و پس از چله بزرگ آغاز می‌شود، سوز و سردی هوا در آن به میزان چله کوچک که مدت آن 20 روز می‌باشد و پس از چله بزرگ آغاز می‌شود نیست. به طوریکه در باورهای عامیانه مردم گفته می‌شود که چله کوچک به چله بزرگ طعنه زده و به او می‌گوید:

حیف عمروم آزیدی، منیم دالیم یازیدی، گلینی گرده ک‌ده، اوشاغی بلکده بوغاردم.

 




موضوع مطلب :


چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:20 عصر ::  نویسنده : داود مینایی
1   2   3   4   5   >   
درباره وبلاگ

((مشگین شهر دیار عاشقان طبیعت)) لطفا بالینک کردن و نظرات و پیشنهادهای خود مارا یاری فرمایید.
آرشیو وبلاگ
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 25
بازدید دیروز: 20
کل بازدیدها: 272313

دریافت همین آهنگ
آموزش نو (تولید محتوای الکترونیکی،هوشمندسازی،دانلود )