شهرستان مشگین شهر
پارک جنگلی این پارک از جمله جاهای بسیار باصفا و دیدنی و محلی مناسب برای گردش و تفریح میباشد. در کناره غربی رود خیاوچای و به موازات آن در حدود 3 کیلومتر طول دارد و عرض خیابان آن 4 متر است. وجود قهوهخانههای سنتی و بی آرایش و طبیعی از مشخصه این پارک میباشد که هیچ یک از وسایلی که در پارکهای معمولی وجود دارد در آن دیده نمیشود و در یک کلام، پارک طبیعت است. این پارک در بالادست رودخانه خیاوچای قراردارد. درپایین و بالای پارک، 5 رشته نهر که مخصوص روستاهای اطراف است به موازات خیابان و در دو اطراف آن (خیابان)دیده میشود، این پارک پوشیده از چمنزارها و انواع درختان جنگلی و اهلی می باشد. وجود میوههای گوناگون، صدای دلنشین نهرها و جریان آب سیلآسای خیاوچای و زمزمههای بلبلان طبیعت همراه با نسیم محلی، گلگونه هر رهگذر را نوازش میدهد. ضمنا آن طرف رودخانه خیاوچای نیز آسفالت کاری تا ورودی مشکین شهر ادامه داشته و در انتهای این راه آسفالته (ورودی شهر) یک پارک کوچک که انواع وسایل تفریحی درآن وجود دارد، ساخته شده است و همچنین آبنمای جالبی که اخیرا در این ورودی ساخته شده، صدای دلنشین توجه هر رهگذر و مسافرین را مجذوب خود میکند. این پارک معمولا شبانگاه هر روز و عصر روز پنجشنبه و جمعه محل استراحت و تفریحگاه اهالی منطقه میباشد و در ایام عید، خصوصا عید نوروز و سیزدهبدر و عید قربان مملو از جمعیت میشود. چنانچه گفته شد این پارک فاقد هتل و مسافرخانه و... میباشد و مسافرینی که دراینجا اقامت میکنند معمولا درچادر یا اگر در تابستان باشد درزیر درختان بزرگ جنگلی اتراق میکنند. گسترش این پارک به طرف سبلان است و تا پلی که اخیرا در انتهای پایینی آن ساخته شده و راه ارتباطی مغان- مشکین است، گسترده خواهد شد. به دلیل قرار گرفتن این پارک در مسیر حوزه آبخیز، خطر سیل هر زمان این پارک را تهدید میکند و بیشترین تخریبها نسبت به سالهای قبل مربوط به سیلی است که هر از چند گاهی در این پارک جاری میشود و سنگهای بزرگ را با خود به همراه میآورد. موضوع مطلب : چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:19 عصر :: نویسنده : داود مینایی
چهار شنبه سوری بعضی از مردم استان، دو چهارشنبه مانده به چهارشنبه سوری را هم جزو چهارشنبه سوری به حساب میآورند و هر کدام از این سه چهارشنبه، نام ویژهای دارد: نخستین چهارشنبه را « گلدوخ گرتدی » دومین چهارشنبه را «کُل چهارشنبه» و سومین چهارشنبه را که همان چهارشنبة آخر سال / چهارشنبه سوری است، «گُلچهارشنبه» گویند، در چهارشنبة دوم و سوم ، آتش روشن میکنند. پیش از چهارشنبه سوری، مردان روستاها به شهر میروند و کوزة اینکساغان، قاشق چوبی حنا و خشکبار میخرند. شب نخستین چهارشنبه سوری، همه پشت بام میروند و آتش روشن میکنند و از روی آن میپرند، سپس پائین آمده و شام را که بایستی پلو باشد میخورند. پس از شام سفرة چهارشنبه سوری را میگسترانند و درون آن خشکبار و تخم هندوانه و کدو بوداده و گندم برشته شده و تخم مرغ رنگ شده میگذارند. برای هر یک از بچههای خودشان و خویشاوندانشان هم یک دو لِکه، که ظرف سفالی کوچکی است میگذارند. در آخر شب سهمیه کودکان را از سفره برداشته و به آنان میدهند و به دستانشان حنا میگذارند. جوانان به پشت به بام میروند و از سوراخ خانه طنابی آویزان میکنند تا به دست صاحبخانه برسد. به این کار «قورشاق ساللادی» میگویند. صاحب خانه کمی خوردنی به طناب میبندد و جوانی که در بالای خانه است، آنرا میکشد. مراسم عروسی یکی از مراسم بسیار جذاب، مربوط به عروسیها است. این مراسم از زمانهای بسیار قدیم رواج دارد و با شادی و گرمی ویژهای اجرا میشود. مراسم عروسی معمولا در فصل پائیز انجام میگیرد و از روز نشان کردن و نامزدی دختر آغاز میشود. ابتدا در خانة دختر نامزد شده ، نمایشهای فراوانی به راه میافتد. بیشتر اجراکنندگان این مراسم غالبا دختران هستند. آنها حتی نقش مردها را نیز ایفا میکنند. بعلاوه در نقش کسانی که در عروسی دخالت دارند نیز در میآیند. مثلا در نقش مادر زن و پدر شوهر و عاقد و مانند آنها. عروسی معمولا با خواندن سرودها و تصنیفها همراه است. این تصنیفهای زیبا و تغزلی و حتی طنزآلود، درواقع زینت بخش مجالس عروسیاند و همیشه به همراه موسیقی و رقص اجرا میشوند. موضوع مطلب : چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:19 عصر :: نویسنده : داود مینایی
زبان در استان اردبیل زبان امروزی ترکی که مردم آذربایجان ایران به آن صحبت می کنند، شاخهای از خانواده بزرگ زبانهای ترکی"Turkic languages" است. خود این خانواده نیز در طبقهبندی زبانها، جزو زیرمجموعه آلتائی از گروه زبانهای اورال- آلتائیک Ural-Altaic شناخته میشود. از آنجا که اردبیل در طی ادوار تاریخی همواره جزو آذربایجان بوده، گروهبندی و سیر تاریخی زبان آن نیز از ترکی آذربایجانی تبعیت کرده است. به استثنای چند روستای کردنشین و طالشی در اطراف خلخال، زبان تمامی مردم استان اردبیل ترکی آذربایجانی است. اکراد به طور مهاجر در منطقه ساکن شده اند و طالشیها نیز به طور تاریخی در حدفاصل گیلکها و ترکان آذربایجان زندگی میکنند. خانواده زبانهای ترکی را میتوان از لحاظ جغرافیا، ساختار زبانی و سیر تاریخی مورد بررسی قرار داد. از منظر جغرافیا، زبان ترکی در گروههای زیر طبقهبندی میشود: 1) گروه اوغوز (ترکی آذربایجانی، ترکی ترکیه یا عثمانی، ترکی ترکمنی، ترکی گاگاووز) 2) گروه قبچاق (ترکی قاراقالپاق، ترکی قرقیزی، ترکی قازاق، ترکی آلتائی، ترکی نوقای) 3) گروه بلغار (ترکی قازان، ترکی باشقیرد، ترکی قاراچی، ترکی قوموق، ترکی کارائیم) 4) گروه کارلوق- اویغور (ترکی ازبکی، ترکی صاری اویغور، ترکی اویغور جدید، ترکی سالار) 5) گروه اویغور- اوغوز (ترکی تووا، ترکی قاراقاش، ترکی خاکاس، ترکی شور، ترکی بارابین، ترکی چولیم) 6) زبان چوواش 7) زبان یاقوت از منظر ساختار زبانی، ابتدا لازم به یادآوری است که زبانهای روی زمین به سه دسته تقسیم می شوند: 1) زبانهای تک هجائی مثل چینی و تبتی 2) زبانهی التصاقی یا پیوندی مثل ترکی، فنلاندی و مجاری 3) زبانهای تحلیلی مثل عربی و فارسی ترکی جزو زبانهای التصاقی (Agglutinative) شمرده می شود. ویژگی این ساختار ویژه زبانی آنست که به هنگام اضافه شدن پسوندها، ریشه کلمه ثابت می ماند. در زبانهای التصاقی نه تنها ریشه افعال هنگام صرف شدن ثابت است، بلکه در تمام کلمات دیگر نیز هنگام افزوده شدن پسوند، اصل کلمه بی تغییر می ماند. فرق اساسی ترکی با زبانهای اروپائی یا هند و اروپائی از نظر ویژگیهای ساختمانی و نحو یا ترکیب کلام و ترتیب عناصر جمله است و ویژگی التصاقی و قانون هماهنگی اصوات در درجه دوم قرار دارد. علاوه بر جنبه التصاقی یا پیوندی، سایر ویژگیهای عمومی زبانهای ترکی عبارتند از: * هماهنگی اصوات Vowel Harmony که کاملترین شکل آنرا در ترکی آذربایجانی میبینیم؛ * توالی پیوندها، * کوتاهی صامتها، * نبودن علامت جنس، * تنوع و نظم افعال. از منظر سیر تاریخی نیز زبان ترکی به شش دورة 1- آلتائی، 2- پروتوتورک، 3- ترکی اولیه، 4- ترکی قدیم (اسکی تورکجه)، 5- ترکی میانه (اورتا تورکجه) و 6- ترکی جدید تقسیم میگردد. الفباهائی که در طی تاریخ مورد استفاده زبان ترکی بودهاند، در جدول ذیل آورده شده اند: به دلیل ثابت ماندن ریشه، خانواده زبانهای ترکی اشتراکات خیلی نزدیکی به یکدیگر نشان میدهند. این همانندی در عرصه آواشناسی، مورفولوژی (تحولات لغوی) و ساختار نحوی نمود می یابد. در بین این زبانها تنها زبانهای چوواش و یاقوت با دیگر خانواده زبانهای ترکی تفاوت قابل توجه دارند که این تفاوت نیز ناشی از جغرافیای خاص آنهاست(یاقوتها در شمال شرق سیبری و چوواشها در غرب ولگا در روسیه زندگی میکنند). زبان ادبی یا کتابت ترکی آذربایجانی در گسترهء جغرافیائی کاشغر تا استانبول قابل فهم است. سیاحان اروپائی و روسی که در قرن نوزده به کشورهای خاورمیانه مسافرت کردهاند، می نویسند که ترکی آذربایجانی در تمام شرق نزدیک موقعیتی مشابه زبان فرانسه در اروپای غربی دارد.
موضوع مطلب : چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:18 عصر :: نویسنده : داود مینایی
زندگی عشایری وجود کوههای بلند مانند سبلان، تالش و بزغوش با دامنههای سرسبز (مراتع ییلاقی) و جلگههای وسیع مغان (مراتع قشلاقی) از قرنها پیش شرایط مساعدی را برای زندگی عشایری فراهم کردهاست. عشایر این مناطق مردمانی سلحشور، باایمان و زحمتکشاند که در تامین فرآوردههای دامی و صنایع دستی کشور و استان نقش قابل توجهی دارند. عشایر استان در قشلاق خود در مغان در خانههای ثابت به سر میبرند اما چون به ییلاق که منطقهای کوهستانی است میروند آلاچیق برپا میکنند. زمان کوچ و مدت قطعی اقامت آنها در ییلاق و قشلاق به اوضاع جوی ارتباط دارد ولی معمولا در نیمهی اول بهار عازم ییلاق و در اواخر تابستان عازم بازگشت به قشلاق میشوند. روی هم رفته به علت شرایط آب و هوایی و طی مسافت، مدت اقامت عشایر در ییلاق کمتر از مدت اقامت آنها در قشلاق است. محور فعالیتهای اقتصادی در جامعهی عشایری دامداری است. از مهمترین فرآوردههای دامی عشایر، گوشت قرمز، شیر و مواد لبنی است. متاسفانه در سالهای اخیر با توجه به تخریب گسترده مراتع و کاهش روزافزون سطح و بهرهدهی آنها و خشکسالیهای پی درپی، تامین غذای دامها به عنوان مهمترین و اساسیترین مشکل عشایر در منطقه بروز کرده است. تولید صنایع دستی وابسته به فرآوردههای دامی مانند گلیم، جاجیم، ورنی، فرش و ... در عشایر غالباً به عهدهی دختران و زنان است. این تولیدات برای تامین نیازهای اولیهی زندگی طوایف است و به همین جهت کمتر به بازار عرضه میشود. موضوع مطلب : چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:16 عصر :: نویسنده : داود مینایی
سوگها و عزاها مراسم سوگواری پس از فوت هر کس بالای سر او یا در خانه و یا به هنگام دفن در گورستان اجرا میشود. شعرهایی که در این مراسم خوانده میشود ، « اوخشاما » نام دارد. در این شعرها از متوفی تعریف میکنند و نقایص و معایب او را به فراموشی میسپارند. در بین مردمان قدیم آذربایجان ، گریه کردن برای قهرمانان فوت شده یکی از آداب و عادات رسمی بود. روزی که قهرمان میمرد ، مردم را در یک جای معین جمع میکردند و برای آنها میهمانی ترتیب میدادند. مرثیه خوان ، نخست از قهرمانیهای متوفی سخن میگفت و به تعریف و توصیف او میپرداخت ، سپس وارد آهنگی حزن انگیز میشد و برای قهرمان «اوخشاما» میخواند. « اوخشاما » در زمانهای طولانی نه تنها برای قهرمانان ، که برای همه فوت شدگان خوانده میشد و از همان رو ، در ادبیات فولکوریک مردم آذربایجان ، تعدادشان فراوان و از نظر مفهوم و معنی رنگارنگ است آغاجدا خزهل آغلار ینده گؤزل آغلار بئله اوغلو اؤلن آنا سرگردان گزهر آغلار جان قارداش جانیم قارداش آغلاییر جانیم قارداش باش قویوم دیزین اوسته قوی چیخسین جانیم قارداش باغچادا تاغیم آغلار باسما یارپاغیم آغلار نه قدر ساغام آغلارام اؤلسم تورپاغیم آغلار موضوع مطلب : چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:16 عصر :: نویسنده : داود مینایی
شور در هیچ یک از موسیقیهای شفاهی- حرفهای آسیای میانه، عرب و ترک، به این موغام بر نمیخوریم. این دستگاه حجیمترین و پیچیدهترین دستگاه در موسیقی ایرانی و آذربایجانی است. در حال حاضر شعبهها وگوشههای یازدهگانه این دستگاه عبارتند از: برداشت، مایه شور، شور، شهناز، بیات ترک، (بیات قاجار و دوگاه)، شکسته فارس، عشیران، سمائی شمس، حجاز، سارنج، نشیب و فراز(بعضاً شورانگیز) و آیاق. سهگاه یکی از موغامهای بسیار رایج موسیقی آذربایجانی است و روحالله خالقی- موسیقیدان برجسته ایران - نیز درکتاب نظری به موسیقی خود این امر را گوشزد کرده است. سهگاه در موسیقی آذربایجانی - به دلیل علاقه زیاد خوانندگان و نوازندگان - در کوکهای متنوعی اجرا میشود پرفسور م.ص.اسماعیلاف سهگاه را به5 تنالیته تقسیم میکند. 1- مایه سی در اکتاو کوچک(سه گاه خارج) 2- مایه می در اکتاو اول (سهگاه میانی) و مایه می در اکتاو کوچک (سه گاه زابل) 3- مایه لا در اکتاو اول (سهگاه میرزاحسین) 4- مایه ر در اکتاو اول (سهگاه یالخین) 5- مایه سل در اکتاو اول(سهگاه هاشم). سهگاه زابل قدیمیترین و رایجترین نوع سهگاه "سهگاه زابل" است که سهگاه میانی نیز نامیده میشود و تونیک آن می است. گوشهها و شعبههای کنونی: برداشت، مایه زابل، مانند مخالف(در مایه)، سهگاه، زابل زیر، مانند حصار (در زیر)، مانند مخالف(در زیر)،آیاق سهگاه. چهارگاه ساختمان این دستگاه بسیار کامل است و جالب توجه اینکه چهارگاه دارای دو محسوس است یعنی گام در حالت بالارونده از محسوس به هنگام سهربع پرده است و هنگام برگشت از روتینک به تونیک، یعنی هم یک گام بالارونده است و هم یک گام پایینرونده! تونیک چهارگاه نت دو است. گوشهها و شعبههای کنونی: برداشت، مایه چهارگاه، بسته نگار، حصار، موالف، غره، مخالف، منصوریه، عزال، آیاق چهارگاه. شوشتر این موغام که از موغامهای اصلی آذربایجانی است در شنونده احساس غم و اندوه ایجاد میکند. بسیاری از ترانهها و رقصها، رنگها و تصنیفهای آذربایجانی مربوط به این موغام است. شعبهها و گوشههای شوشتر در اواخر قرن 19 چنین بوده است: امیری، شوشتر، شوشترک، سارنج، مثنوی، معنوی، افشاری، حیدری، عثمانی، گرایلی، قاراکرد، مانی و کشیش اوغلو. در حال حاضر این ترکیب عبارتست از : برداشت(امیری)، شوشتر، فیلی، ترکیب و آیاق شوشتر. بیات شیراز حاجی بیگاف موسیقیدان آذربایجانی درباره این موغام مینویسد:" از نظر تاثیر هنری و روانی ... بیات شیراز در شنونده احساس غم و اندوه مینماید". اما امروزه به عقیده ک.احمداف و نوازندگان برجسته تار و موسیقیدانان "بیات شیراز" بعنوان یک موغام غمانگیز نمیباشد. اجرای امروز این موغام، ساختار متنوع و رنگارنگ ملودی، مخصوصاً حالتهای رنگارنگ "برداشت" و "مایه بیات شیراز" و اجرای باشکوه آنها، دوری آنرا از غم وغصه نشان میدهد.گوشهها و شعبههای کنونی : برداشت، مایه بیات شیراز، نشیب و فراز، بیات اصفهان، بیات شیراز زیر، خاوران، عزال، دلربا، و آیاق بیات شیراز. همایون همایون هفتمین دستگاه موغامی اصلی در موسیقی آذربایجانی است. همایون یکی از 24 شعبه موسیقی ملل قدیم خاور نزدیک است. گوشهها و شعبههای کنونی: برداشت، همایون، فیلی، شوشتر، ترکیب، عزال، کیچیک معنوی، آیاق همایون. موغامهای کم حجم موغامهایی هستند که نسبت به موغامهای دیگر حجم آنها از نظر تعداد گوشه کمتر باشد. معمولاً در این موغامها سه تا پنچ گوشه یا شعبه اجرا میشود، این موغامها نخست بصورت مستقل نبودهاند. بلکه قبلاً شعبهای از یک دستگاه موغامی دیگر بودهاند. این موغامها عبارتند از: 1- قطار 2- رهاب 3- شهناز 4- بیات کرد 5- دشتی قطار: این موغام به دستگاه ماهور هندی نزدیک است چون که قطار قبلاً از شعبات ماهور هندی بوده است. شعبههای قطار: 1- قطار 2- مایه قطار 3- قطار رهاب: از "رهاوی" یکی از 12 موغام کلاسیک ملل خاور نزدیک منشاء گرفته است. رهاب از خانواده شور است. شعبههای رهاب: 1- برداشت 2- شکسته فارس 3- عراق 4- قرایی 5- مسیحی 6- آیاق رهاب. شهناز: شهناز موغامی کم حجم ولی با طیف وسیع است و در خیلی از دستگاهها هم بصورت شعبه درآمده است. شعبههای شهناز: 1- شهناز 2- دلکش 3- شهناز زیر(شد شهناز) بیات کرد: از موغامهای کم حجم خانواده شور با مایه «ر» میباشد. شعبههای بیات کرد: 1- بیات کرد 2- بیات عجم 3- آیاق بیات کرد(فرود). دشتی: دشتی نیز از زیرمجموعههای شور است. این موغام در موسیقی آذربایجان خیلی مورد توجه قرار نگرفته است. گوشهها و شعبهها طبق واژهنامه موسیقی افراسیاب بدلبیگی: دوبیتی، گیلی، گبری، بیات کرد، نهیب، قرایی، مثنوی نور و شاهختایی. امروزه دشتی در اجرا شامل سهشعبه است: مایه دشتی، جدائی و گبری. موغامهای ضربی موغامهای ضربی از گونه بسیار رایج در موسیقی شفاهی- حرفهای آذربایجان هستند. موغامهای ضربی دارای ویژگیهای خاص خویش هستند. دستگاههای این موغامها مشخصاً آثار آوازی-سازی چند قسمتی که بی شباهت به سوئیت نیست میباشند. ریتم و متد این موغامها با شعر آذربایجانی رابطهای تنگاتنگ دارد. 1- حیراتی: موغام ضربی از خانواده راست میباشد و بر اساس مایه «دو» لاد- موغام استوار است. موغام ضربی حیراتی دارای بداههپردازی مشتمل بر برگشتهای ملودی دستگاه موغامی ماهور هندی است و متر آن 2.4 است. 2- آرازباری: این موغام ضربی از خانواده شور است و بر اساس یکی از 7 لاد شور استوار است. متد آن 3.4 و تمپوی آن سنگین است. حالت شاعرانهای دارد و گاهی نیز با گروه کر خوانده میشود. 3- منصوریه: موغامی ضربی بر اساس کوک «دو» مقام-لاد چهارگاه است. منصوریه مقامی با خصوصیات حماسی و قهرمانی است. 4- سمائی شمس: این موغام بر اساس کوک شور استوار است. این موغام با اینکه موغام ضربی مستقلی به حساب میاید، شعبه اوج شور نیز بشمار میرود. بطور کلی اجرای سمایی شمس در شنونده، خوشی و ذوق میآفریند. از خصوصیات این موغام این است که برخلاف موغامهای دیگر با یک تصنیف ملایم خاتمه می یابد. 5- مانی: این موغام نیز مبتنی بر کوک و لاد شور است. موسیقیدانان ملی- حرفهای این موغام را "عثمانی" نیز مینامند. متر آن 2.4 و حالت ریتم مارشوار آن تا آخر موغام ادامه دارد. 6- اوشاری(افشاری): بر اساس لاد- مقام شوشتر استوار است و متر آن 2.4 است. این موغام در موسیقی عاشیقی نیز بصورت یک آهنگ سنتی، مشهور است. ملودی این موغام منعکس کننده شکوه و عظمت است. 7- حیدری: این موغام نیز بر مقام-لاد شوشتر استوار است. همچنین متر آن 2.4 است. حجم حیدری نسبت به دیگر موغامهای ضربی کمتر است. در این موغام موسیقی سازی فعالتر است چونکه پایان آن بوسیله ساز انجام میشود نه با ساز-آواز. 8- "قاراباغ شکستهسی" و "کسمه شکسته": در موسیقی آذربایجانی این دو نوع شکسته جایگاه بالایی دارند. این دو شعبه در قرن 19 بصورت موغام ضربی تغییر شکل یافتند. گونه شکسته نخستینبار در موسیقی عاشیقی شکل یافت. قاراباغ شکستهسی اصولاً توسط مردان و کسمهشکسته توسط زنان اجرا میشود. موضوع مطلب : چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:15 عصر :: نویسنده : داود مینایی
موسیقی آذربایجان موسیقی آذربایجان دارای ریشهای کهن در تاریخ است و همواره سینه به سینه تا به امروز روایت شده و ادامه دارد. اما نکته مهم اینکه فرهنگ آذری از نظر موسیقی، شعر، مراسم سنتی، حماسی، عزاداری و عروسی شبیه به هم و دارای یک ریشه فرهنگی است. چرا که در زمان قاجاریه، تبریز مرکز فرهنگی بود و بعد از جدایی از آذربایجان لطمهای به موسیقی فولکلوریک نخورد. موسیقی آذربایجانی در این استان از دو بخش تشکیل شده است: 1- به صورت ارکستر بزرگ و با استفاده از موسیقی علمی و ارکستراسیون 2- موسیقی عاشیقها عاشیقها همواره با موسیقی، آثار عرفانی و حماسی آفریدهاند. زیرا یک موسیقی تفکر برانگیز است و حالت خواب و جایگاه ادبیات در موسیقی آذربایجان شعر عاشقی یکی از اجزای پربار ادبیات فولکلوریک آذری است، آفرینندگان این شعر را عاشق یا عاشیق مینامند. در شعر عاشقی احساسها و آرزوهای مردم بهتر از انواع دیگر ادبیات فولکلوریک منعکس می شود. موسیقی آذربایجان در گذر اعصار رشد و صیقل و مسیر تکامل خاص خود را پیموده و به عالیترین درجه رسیده است. شوستا کوویچ، آهنگساز بزرگ معاصر روس، از مکتب آهنگسازی جمهوری آذربایجان به عنوان مکتب عالی موسیقی آذربایجانی نام برده است. موسیقی آذربایجان مختص قفقاز، ایران و آسیای میانه نبوده است بلکه در خاورمیانه و خاور نزدیک بطور وسیعی انتشار یافته است. موسیقی آذربایجان به گونههای ملی، شفاهی و عاشیقی قابل تقسیمبندی است و در این میان هنر عاشیقی دارای ویژگیهای ملی و شفاهی است. هنر موسیقی عاشیقی از نظر مضمون: قهرمانی، رزمی، موضوعات تغزلی و کلاسیک... و داشتن خصوصیات سنتی از یک طرف آفرینش حرفهای را تشکیل میدهد ولی از نظر ساختار یک هنر فولکلوریک است. موسیقی آذربایجان به سه دسته زیر تقسیم میشود: 1- موسیقی ملی (ترانهها و آهنگهای رقص) 2- ملی-حرفهای (همان عاشیقی)3- شفاهی حرفهای (دستگاههای موغامی اصلی، موغامهای دارای فرم کوچکتر، موغامهای ضربی) . موغام: موغام موسیقی کهن ملی آذربایجان به علت علاقه خاص این ملت به آن و زیبایی عمیقش و همچنین پیوند آن با موسیقی ادبیات و شعر عاشیقی، تکامل زیادی یافته است. رامیز زهرابوف آن را به سه دسته زیر تقسیم می شود: 1- دستگاههای موغامی 2- موغامهای دارای فرم کوچکتر 3- موغامهای ضربی در چگونگی وکیفیت موغام نوازندهها و خوانندهها نقش مهمی را ایفا میکنند و اجرای عالی دستگاههای موغامی به دانش عمیق، توانایی درک، رعایت اصول تناسب، زیباییشناسی و تجربه و مهارت زیاد نیاز دارد و برای نیل به این هدف نوازنده باید از، آموزشگاههای طولانی مدت (10-5) سال فقط در زمینه نوازندگی بهرهمند گردد . موغام در منابع علمی: موغامهای آذربایجانی، هنر شعری- موسیقایی، که دارای تاریخی کهن میباشد و به طور وسیع در شرق گسترش یافته است و به دلیل زیبایی خاص خود، نظر محققین را در تمامی اعصار به خود جلب کرده است. تاریخ آموزش موغام، در آذربایجان شامل دو دوره قدیم و جدید است. در دوره قدیم رساله و منظومههای بسیاری در این باب به چشم میخورد که به زبانهای عربی وترکی و فارسی نوشته شدهاند که بیشتر آنها در قرنهای 8 و9 شمسی به رشته تحریر درآمدهاند، که بحث آنها بیشتر بر روی ریتم و لاد (واژهی روسی به معنای مقام یا Mode است ولی برای اینکه با موغام آذربایجانی اشتباه نشود با همان نام به کار رفته است) میباشد. یکی از نظریهپردازان بزرگ ایرانی به نام صفیالدین اورموی، نظریهپرداز مشهور آذربایجانی بود که بوجود آورندة سیستم جدی لادها (مقامهای) شرق به شمار میرود. علم موسیقی با رسالههای کوکبی، درویش علی بخارایی و میرزابیک آذربایجانی غنیتر میشود و همه اینها نشان دهنده این است که موسیقی ایران بخصوص موسیقی آذربایجانی از دیرباز مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. اما متاسفانه این تحقیقات در اوج خود ناکام ماندند. حتی حکیم ابونصر فارابی در آثار گرانبهایش به موضوع موغام اشاره کرده است. لازم به یادآوری است که موسیقی آذربایجانی با حمله مغولها نه تنها از بین نرفت، بلکه در همین زمان موسیقیدانان برجستهای از جمله صفیالدین اورموی (1294-1230میلادی) معرف موسیقی آذربایجانی در تمام دنیا شدهاند. اورموی برای نخستین بار "12موغام" را به طور سیستماتیک درآورد وآن را به آوازها و بخشها- شعبهها، تقسیم نمود. همچنین او در آثار علمی خود ضمن شرح مسائل فیزیکی، آکوستیکی، قدرت تاثیرگذاری، ملودی، ریتم و وزن موسیقی، قوانین موغامها، توالی اصوات آنها و فونکسیون درجات را نیز توضیح داده است. از دیگر نظریهپردازان ایرانی - آذربایجانی، عبدالقادر مراغهای (1434-1353میلادی) است که در اروپا برای نخستینبار دانشمند گیزه وتر (1850-1773) از وی به عنوان نظریهپرداز موسیقی نام برده است. در نخستین پژوهشهای مراغهای به موغام به طور آشکار برمیخوریم. ثریا آقایوا محقق آثار مراغهای مینویسد:" ...در پژوهشهای مراغهای برای نخستینبار مفهوم مقام (لاد) و نظریه مربوط به آن نیز توضیح داده میشود." در قرنهای 16و17 از رسالات نجمالدین کوکبی، درویش علی میرزا بیک آذربایجانی میتوان اطلاعات جالبی در رابطه با موغامها بدست آورد. کوکبی 12 موغام را به 24 شعبه اصلی، 6 آواز و سه رنگ جدا شده از 12 موغام اصلی تقسیم میکند: عشاق، نوا، بوسیلک، راست، اصفهان، زیرافکند (که کوچکتر نیز نامیده می شود) بزرگ، زنگوله، نهاوند، رهاوی، حسینی، عراق و قسمتها و انواع آن. میرزابیک علاوه بر موارد بالا نام چند آواز دیگر از جمله بدل و حصارک و حصرک را نیز ذکر می کند. چنانکه از مقالات میر محسن نواب (1918-1833) بر می آید، در اواخر قرن 19 بر تعداد آوازها در آذربایجان افزوده شده بود و از 6به 15 رسیده بود. میرمحسن نواب شعبهها و گوشههای 6 دستگاه را چنین بر می شمرد: راست، ماهور، شهناز، رهاوی(رهاب)، چهارگاه و نو. شعبات و گوشههای این دستگاهها چنین است: دستگاه راست: راست، پنجگاه، ولایتی منصوریه، زمینخارا، راک هندی، آذربایجان، عراق، بیاتترک، بیات قاجار، ماوراالنهر، بال کبوتر، حجاز، شهناز، زنگ شتر، کرکوکی، راست. دستگاه ماهور: ماهور، شور، عشیران، دلکش، دوگاه، زنگ شتر، حجاز، ماوراالنهر، شهناز، حاجیونی، سارنج، شوشتر، مثنوی، سوز وگداز، ماهور. دستگاه شهناز: درآمد شهناز، عاشق دشتی، سلمک، مویه، لیلی و مجنون، ابوالچپ، شاه ختایی، آذربایجان، وامق، مجاز. دستگاه رهاوی: رهاب، همایون، ترکیب، غزال، بیات ترک، بیات قاجار، زمین خارا، ماوراالنهر، بال کبوتر، مجاز، بغدادی، شهناز، آذربایجان، مراج، عشیران، زنگ شتر، عثمانی، بیات کرد، بیات شیراز، حاجیونی، سارنج، شوشتر، مثنوی، ثقیل، سوز وگداز. دستگاه چهارگاه: چهارگاه، سهگاه، زابل، یئتدی حصار، مخالف، مغلوب، منصوریه، زمین خارا، ماوراالنهر، مجاز، شهناز، آذربایجان، عشیران، زنگ شتر، کرکوکی. دستگاه نوا: نوا، نیشابور، درآمد شهناز، سیلک، حسینی، مسیحی، شهناز، حاجیونی، بیات کرد، آذربایجان، عشیران، زنگ شتر، کرکوکی، شاه ختایی، افشاری(اوشاری)، شکستة عشیران. اما این تقسیمبندی تا حدودی ناقص است، مثلاً به دستگاه مهم شور اشارهای نشده است. در موسیقی آذربایجانی بیشتر از سهگاه و شور استفاده می شود، اما راست، شوشتر، چهارگاه و بیات شیراز نیز کم کاربرد ندارند و در این میان همایون از همه کمتر به کار میرود. نغمهنگاری موغامها نغمهنگاری یعنی به نت در آوردن آثار. این راه نه تنها باعث حفظ آثار میباشد، بلکه نیروی عظیم تحقیق و بررسی را به خود جلب میکند و موجبات باززایی آثار را نیز فراهم می آورد. البته در قرون 8-10 نیز این شیوه وجود داشته است و در زمان فارابی و مراغهای نیز نغمهنگاری به شیوه خاصی صورت میگرفته است، اما در قرن 20 شیوه نغمهنگاری به سبک اروپایی جایگزین شد. در عصر حاضر نخستینبار حاجی بیگاف نمونههای موسیقی شفاهی- حرفهای آذربایجانی را به نت درآورد. دستگاههای موغامی دستگاههای موغامی نقطه اوج موسیقی فولکوریک آذربایجانی هستند. با استناد به اشعار نظامی معلوم میگردد که موغام به شکل دستگاه در آنزمان بهکار برده میشده است و میتوان به این نتیجه رسید که دستگاههای موغامی فرم کامل شده و کلاسیک موسیقی شفاهی حرفهایاند. این ظرایف یادگارهای تاریخی-فرهنگی بشمار میروند. دستگاههای موغامی آذربایجان عبارتند از: راست، شور، سهگاه، چهارگاه، بیات شیراز، شوشتر، همایون، ماهور هندی، بیات قاجار، ماهور میانی، سهگاه میرزا حسین، سهگاه زابل و سهگاه خارج. راست این موغام را میتوان در تمامی سرزمینهای مسلمان دید و در موسیقی قرون وسطی، اولین موغام و اساس سایر موغامها به حساب می رود. راست در موسیقی شفاهی حرفهای ملل خاور نزدیک یکی از 12 موغام اصلی است و از دیرباز تاکنون ماهیت اولیه خود را حفظ کرده است. مایه (تونیک) از صدای سل اکتاو کوچک شروع میشود. موغامهای هم خانواده راست: 1- دستگاه ماهور هندی 2- دستگاه ماهور میانی 3- دستگاه بیات قاجار 4- دستگاه دوگاه 1- دستگاه ماهور هندی: ماهور در فارسی معنای پرتگاه و دره را می دهد. ماهور از دستگاههای قدیمی ایران با قدمت شاید 3000 سال است و در تاریخ آمده است که با قبیله ماهوریای هند مربوط است. شعبهها و گوشههای این دستگاه در طول تاریخ فرقهای زیادی نموده است و امروزه دارای 8 شعبه و گوشه است: برداشت، مایة ماهور، عشاق، حسینی، ولایتی، شکستة فارس، عراق و قرایی. ماهور جدای از موسقی آذربایجانی در موسیقی کلاسیک فارسی نیز تشکیل وسیعی دارد و یکی از هفت دستگاه اصلی موسیقی فارسی است که درجات و مایه (تونیک) دستگاه منطبق با گام دو-ماژور در موسیقی کلاسیک اروپا است. ماهور در ترکیب واریانت آوازی 20 گوشه دارد و در واریانت سازی شامل 58 گوشه است. 2- ماهور میانی: دلیل اینکه به آن ماهور میانی میگویند این است که این دستگاه در منطقه میانی گستره صوتی خواننده اجرا میشود. تونیک (درجه میانی که گام از آن شروع میشود) ماهور میانی فا است، یعنی از ماهور هندی که تونیکاش دو است چهار درجه بالاتر میباشد. شعبهها: برداشت، مایه ماهور، عشاق، حسینی، ولایتی، شکسته فارس، مبرقع و عشیران. فونکسیون گذر در این دستگاه "شکسته فارس" است که این شعبه (شکسته فارس) نوعی رابطه میباشد. 3- بیات قاجار: از دیگر دستگاههای هم خانواده موغام راست، بیات قاجار است، لاد این موغام با راست یکی است با این تفاوت که بیات قاجار در مایه سیبمل میباشد. حس این دستگاه حسی غمگین است. این دستگاه در حال حاضر شامل 10 شعبه و گوشه است: برداشت، مایه بیات قاجار، حسینی، شکسته فارس، بیات قاجار، زیر زمینخارا، دوگاه، ماوراءالنهر، شاه ختائی، آیاق بایات قاجار 4- دوگاه: این دستگاه همخانواده راست است و با مایه سیبمل آغاز میشود. 9 شعبه و گوشه دوگاه عبارتند از: دوگاه، روحالارواح، زمین خارا، حجاز، گبری، شاه ختایی، سارنج و دوگاه.
موضوع مطلب : چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:14 عصر :: نویسنده : داود مینایی
امامزاده سید سلیمان بن موسی الکاظم شهرفخرآباد این آرامگاه در شهر فخرآباد مشگین شهر واقع شده است. بنای امامزاده چسبیده به بنای مسجدی از بیرون دارای نقشة مدور است که برای جلوگیری از رانش آن تا ارتفاع سه متری بوسیلة دیوارهای پشتیبان دربر گرفته شده است که در نتیجه آن نقشة بنا در قسمت پائین به صورت مربع درآمده است. داخل مقبره به شکل هشت ضلعی نزدیک به دایره است و صندوق قبر در وسط آن قرار دارد. این بنا بر روی ازارة سنگی سیاه رنگی بنا گردیده و تمام آن با آجرهائی به صورت رگ چین بنا شده است. قطر خارجی بنا 5 متر و قطر داخلی آن 90/3 است. از ناحیه شرقی نور گیری در دیوارة بنا تعبیه شده است. بر نمای بیرونی با آجرهای سیاه رنگ اسم جلاله الله و در بالا تاریخ 1244 ه.ق نگاشته شده است. گنبد بنا که به صورت شبدری تند است با کاشیکاری فیروزه رنگ پوشیده شده است که بر بالای آن نقش شیری به حالت خوابیده تصویر شده است. در نمای داخلی در هر ضلع طاقچهای با طاق جناغی تعبیه شده است و در حاشیه زیر گنبد کتیبهای بر روی گچ به تاریخ 1282 ه.ق نوشته شده که حاکی از گچکاری بقعه است. نمای داخلی تماما از گچ پوشیده شده و بر روی آن نقوش اسلیمی نقاشی شده است موضوع مطلب : چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:13 عصر :: نویسنده : داود مینایی
حمام تاریخی عدل این حمام در مرکز خیاو و در خیابان جنتسرا در زمینی به مساحت 600 متر مربع واقع شده است. این حمام در اواخر دورة قاجاریه ساخته شده و از سبک معماری بسیار جالبی برخوردار میباشد. بنای ساختمان از کف خیابان چند متر پائین تر میباشد و به همین علت ورودی حمام از طریق چند پله به رختکن منتهی میشود. رختکن فضائی است مربعی شکل که بر روی چهار پایه استوار بوده و چهار طاق گنبدی شکل آن را پوشش داده است. از ویژگیهای جالب توجه این محوطه وجود چهار گنبد کوچکتر در چهار گوشه رختکن است که بدین ترتیب گنبد اصلی و پایههای آن در داخل محوطه رختکن واقع شده و طرفین آنها باز میباشد. حوض زیبائی نیز وسط رختکن را مزین کرده است. این رختکن از طریق فضای دیگری به داخل گرمخانه راه پیدا میکند و پلان گرمخانه نیز شباهت کامل به پلان رختکن دارد. در قسمت جنوب شرقی گرمخانه، خزینه حمام قرار گرفته که متاسفانه قسمتی از آن بدلیل احداث دوش ار بین رفته است . در طرف راست درب ورودی حمام ، فضای باریک و بلندی واقع شده که در امتداد طول حمام به قسمت جنوب شرقی منتهی راه دارد و در طرف چپ درب ورودی نیز فضای دیگری وجود دارد که از طریق راهرو کوچکی به رختکن منتهی میشود. موضوع مطلب : چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:12 عصر :: نویسنده : داود مینایی
چنار کهنسال در اونار در قسمت غربی قبرستان تاریخی اونار، درخت چنار کهنسالی است که به بابا چنار معروف است. این درخت در طول سالیان دراز در برابر حوادث طبیعی وغیر طبیعی سر خم نکرده و علیرغم زخمها و سوختگیهایی که تا به حال به خود دیده هنوز هم نفس میکشد. این چنار حوادث شیرین و تلخ تاریخی آذربایجان از جمله جنگهای بابک خرمدین را با دومباگوز ابوعمرانی دیده است. قدمت این درخت کهنسال به بیش از 1200 سال میرسد و درحال حاضر اندازه قطرآن در ارتفاع 1/5 متری از سطح زمین 30.2 سانتیمتر میباشد. اگر از بالای این درخت به اطراف نگاه کنید تمام منطقه را با چشم غیرمسلح میتوان زیرنظر داشت، به طوریکه در جنگها از آن به عنوان دکل دیدهبانی استفاده میکردند. همچنین به دلیل محیط بودن این درخت برکوهها و قلعههای اطراف، چاهها و تونلهای زیرزمینی به زیر آن ختم میشدند. زمانی که در منطقه درخت نایاب میشد، از شاخههای این درخت در فصل سرما و یخبندان در خانهها و بخصوص مساجد به عنوان هیزم استفاده میشد. نجاران محلی نیز در و پنجره امامزاده سید جعفر را از شاخههای این درخت، درست کردهاند. موضوع مطلب : چهارشنبه 86 اسفند 8 :: 1:12 عصر :: نویسنده : داود مینایی
درباره وبلاگ منوی اصلی آخرین مطالب پیوندهای روزانه پیوندها آمار وبلاگ بازدید امروز: 52
بازدید دیروز: 20
کل بازدیدها: 272340
|
||